ما به دنیا امدیم زندگی کنیم پس زندگی کن و لذت ببر

همه ی موارد

یادم باشد....

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد .

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد .

یادم باشد که روز و روزگار خوش است ، 

وتنها دل ما دل نیست .

یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم ، 

و از آسمان درسِ پـاک زیستن .

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ... 

یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند . 

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان .

یادم باشد زندگی را دوست دارم . 

یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی 

قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم .

یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم .

یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود .

یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم .

یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم . 

یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت . 

یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود . 

یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود . 

یادم باشد قلب کسی را نشکنم .

یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد .

یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم . 

یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد ..

یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست .

یادم باشد که آدمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند . 


+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

*میدانی ...... به رویت نیاوردم*

* از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ” *

*فهمیدم *

*پای ” او ” درمیلن است…*

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

Slm

Chetorid
Emrooooo tavalodam

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

سلام خوبید

دست همتون مرس از اینکه به یادم بودیدو تولدمو یادتون بود

 

این هفته کنکور دارم پزشکیه ازاد

کلا درس نخوندم با چه اعتماد بنفسی میخوام کنکور بدم نمیدونم

راستی میخوام لینک تکونی کنم

 

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

بعضی از ادما دنیارو به گند کشیده اند

اشغال نمیریزند

ولی اشغال شده اند

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

هر ادمی عددیست

حتی اگر صفر باشد

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

عاشق شدن چيز ساده ايست 

 مهم عاشق ماندن است 

بي انتها

بي زوال

تا ابد

 بي منت....!

عاشق شدن چيز ساده ايست 

 مهم عاشق ماندن است 

بي انتها

بي زوال

تا ابد

 بي منت....

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

واسه ماکه میگذره......

ولی به شما خوش بگذره..

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

گاهی عقل از کار میوفتد

وقلب دستور میده

دستور به عشق بازی

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی

.

.

.

در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم
هر چند تبر به ریشه ام میکوبی / تا لحظه مرگ عاشقت میمانم

.

.

.

آسمان جای عجیبیست نمیدانستیم / عاشقی کار غریبیست نمیدانستیم
عمر مدیون نفس نیست نمیدانستیم / عشق کار همه کس نیست نمیدانستیم

.

.

.

شبی از سوز گفتم قلم را / بیا بنویس غم های دلم را
قلم گفتا برو بیمار عاشق / ندارم طاقت این بار غم را

.

.

.

زندگی با تو برایم بوی ریحان میدهد / بی تو اما بوی ریحان ، بوی زندان میدهد

.

.

.

قلب من جایگاه رفیقی است که شقایق ها حسرت آن را میخورند

.

.

.

تو یادت نیست که من برای لبخند تو از زندگیم گذشتم،ولی من خوب یادمه که تو برای یه قطره اشک اون از من گذشتی…

.

.

.

قلب توبه زیبایی همه گلهای دنیااست خوش به حال کسی که قلب توبراش می زنه.

.

.

.

می گویند: شاد بنویس. نوشته هایت درد دارند!
و من یاد مردی می افتم که با کمانچه اش گوشه خیابان شاد میزد …
اما با چشمهای خیس …

.

.

.

بعضی دکمه های کیبورد شل شده اند! بس که استفاده شده اند .
دکمه های : ک ا ش ب و د ی

.

.

.

بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند / سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند

.

.

.

به کدامین شهر نگاهت بخشم دل بی تابم را
تو تمنای دلی هر شب و هر خوابم را

.

.

.

کاش میشد بدانی که فراموش کردنت مثل برآورده شدن آرزوهایم محال است .

.

.

.

اول به نام عشق، دوم به نام تو، سوم به یاد مرگ. بر لوح شیشه ای قلبت بنویس: یا تو و عشق، یا من و مرگ

.

.

.

هروقت بغضت گرفت صدام کن..قول نمیدم خوبت کنم ولی قول میدم پابه پات گریه کنم

.

.

.

دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست ،اگر برف بیاید هست اگر برف نیاید نیست،مثل دنیای من ،اگر تو باشی هستم،اگر نباشی...

.

.

.

نیوتون اگر جاذبه را درست میفهمید معشوقه اش از درخت متنفر نبود و در دفتر خاطراتش نمی نوشت:اشکهای منهم به زمین افتاد اما تو سیب را ترجیح دادی..

.

.

.

فکرنکن توی دنیاتنهایی!بلکه فکرکن یه تنهاهست که توبراش یه دنیایی

.

.

.

سلام به قاصدکهای خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی

.

.

.

دوستت دارم؛
این تعارف نیست
زندگی ِ من است!

.

.

.

بیا آبی باش به رنگ آسمان…
تا من همیشه سر به هوایت باشم

.

.

.

کجای بازی ما اشتباه بود ؟!! که تو همبازی من نیستی و من هنوز گرگم به هوای تو

.

.

.

دلِ سبزم را “گــــره” زد و رفتــ تا به آرزوهـــایش برســــد…

.

.

.

“شرمنده ام” که بی تو نفس میکشم هنوز…

.

.

.

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد . شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ، چه قدر دوســتت دارد ! و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !

.

.

.

دردهکده توخبرازبوی ریانیست ،چون نیست ریاهیچکس انگشت نمانیست،ماطالب مهریم وازعاطفه لبریز،دل صافترازتوبخداهیچ کجانیست

.

.

.

چشمانت را ورق بزن شاید درگوشه اى از آن، (مرا به یادگار کشیده باشى..)

.

.

.

اولین بودی وتااخرگرفتارتوام
اخرین هستی وازاول وفادارتوام
بودنت راهرکسی اندازه من حس نکرد
هرکه هستی هرکه باشی بازم یادتوام

.

.

.

عشق و بهانه از تو/ ناز و نوازش از من
قهر و گلایه از تو / آشتی و سازش از من
یه قلب ساده از تو / عشق و علاقه از من
فقط ، فقط تو گل باش / ریشه و ساقه
از من

.

.

.

زیباترین ستایش ها نثار کسی که کاستی ها و لغزش هایم را میداند و باز هم دوستم دارد….

.

.

.

تو + خاطراتـت + چـشـمانـت + دسـتانـت + لـبـخندت + اشـکـت ….
چـــنــدنــفـــر بـــه یــک نـــفــــر؟!

.

.

.

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

.

.

.

گاهــی باید نباشــی … تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه …
؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ….

.

.

.

به “سگ” استخون بدی ..
دورت میگرده
واست دم تکون میده !!!
من به تو “دل ” داده بودم … لعنتـــــــــــــــــــی !!!!
!

.

.

.

صبر و سکوتم را به پای ضعف و بی کسی ام نگذار،شاید هنوز به چیزهایی پایبندم،چیزهایی که تو یادت نیست…

.

.

.

بگذار دیوانه صدایم کنند،من از آن لحظه که تو دیگر اسمم را صدا نزدی تمام هویت خود را فراموش کردم…

.

.

.

کاش میشد با تو بودن را نوشت / تا که زیبا را کشم بر هرچه زشت
کاش میشد روی این رنگین کمان / می نوشتم تا ابد با من بمان

.

.

.

نه بلبل خواهد از بستان جدایی / نه گل دارد خیال بی وفایی
اگر گفتی مرا الان چه حالیست / میان قلب من جای تو خالیست

.

.

.

بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا میزدی
دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا به سحر / کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی

.

.

.

از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است / از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است

.

.

.

هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست / آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست

.

.

.

تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو

.

.

.

بی اختیار گریه میکنم بی تو…
شاید هوای دلم هنوز دربهار به سرمی برد!

.

.

.

آن لحظه که گفتی یکی بهتر از تو را پیدا کردم یاد اون روزایی افتادم که به صدتا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم….

+نوشته شده در 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:7 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

 

 

دوستان من فقط این جوک ها رو برای شاد کردن شما تو وب گذاشتم و قصد توهین به هیچ فردی رو ندارم.


 
      
 

از یه رشتیه میپرسن ماشین بنز بهتره یا زن رشتیه میگه زن میگن چرا رشتیه میگه ماشین اگه خراب شه باید کلی خرجش کنیم ولی اگه زن خراب شه خرجتم میده

 


 

رشتیه زنش میمیره چک هاش برگشت میخوره

 


 

به رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر، میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!! میگن: مرتیکه این کس‍شعرا چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛ صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز! امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن! موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست! آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم

 


 

رشتیه می خواسته با دوتا از رفیقاش گلف بازی کنه. یکی از رفیقاش میگه: من توپشو میارم. اون یکی میگه: من چوبشو میارم. رشتیه میگه : اِهه؟! یعنی باز سوراخش افتاد گردن من؟

 


 

رشتیه میره نجاری میگه: قربون یک کمد بساز اصغرآقا توش نباشه

 


 

رشتیه بچه دار نمیشده، در خونشون یک تابلو میزنه که: هم اکنون به یاری سبزتان نیازمندیم!!!

 


 

عربه به رشتیه میگه اهلا و سهلا

 

ــ   رشتیه میگه من که نه ولی خانمم هم اهلا و هم سهل

 


 

یه رشتیه کامیون می خره پشت کامیونش می نویسه : رسوای زمانه مادر

 


 

رشتیه به زنش می‌گه خانوم جان راستشو بگو : تا حالا چند نفر پیشت خوابیدن  زنش می‌گه :به جان تو فقط خودت بقیه همشون بیدار بودن

 


 

به رشتیه میگن: چی شد که ایدز گرفتی؟ میگه: از توالت فرنگی! میگن: آدم که از توالت فرنگی ایدز نمیگیره. میگه: آخه نفر قبلی هنوز بلند نشده بود

 


 

به رشتیه میگن: چرا بچه‌دار نمی‌شی؟ میگه: ارثیه، بابام هم بچه‌دار نمیشد

 


 

زن رشتیه میخواسته تنها بره خارج، اجازه شوهرشو می‌بره، میگن: قبول نیست، شما باید استشهاد محلی بیارید

 


 

فیلمهای برنده «کله ماهی بلورین» در جشنواره رشت: ۱- تا حالا باباتو دیدی؟ ۲- دو پسر زیر یک سقف ۳-پدرم، بهترین دوست بابام ۴- من حسام پانزده پدر دارم ۵- دیشب مامانت خونه ما بود آیدا

 


 

رشتیه زنشو کتک میزنه. به جرم تخریب اموال عمومی میگیرنش

 


 

فرمانده به رشتیه میگه: این چیه دستته؟ میگه: ناموسمه قربان. فرمانده میگه: نه احمق! این تفنگته. به کسی ندیش ها

 


 

ازرشتیه می‌پرسن: پارسال روز زن چه کادویی به زنت دادی؟ میگه: بردمش کیش. میگن: ای ول بابا، دمت گرم، خوب حالا امسال چیکار می‌کنی؟ میگه: میرم میارمش

 


 

رشتی به دوستش می گه : جات خالی.رفتم خونه دیدم زنم زیر پتوست پتو رو کشیدم .اون هم پتو رو کشید هی من کشیدم …هی اون کشید اونقدر کشیدیم تا پتو جر خورد !!!!! جات خالی بود.اونقدر سه نفری خندیدیم

 


 

یه روز یه آدمه به یه خانوم سر کوچه متلک میندازه بعد خانومه شاکی میشه میاد خونه به شوهرش میگه آخه غیرتت کجا رفته مرد همین الان یه آقا سر کوچه به من فحش داد شوهرش که رشتی بوده زنجیرشو برمیداره میره سر کوچه به یارو میگه یا همین الان میری خانوم مارو ماچ میکنی از دلش در میاری یا هرچی دیدی از چشم خودت دیدی

 


 

رشتیه سراسیمه می یاد خونه می گه: اهاااااااااااای اونی که داری خانوم منو……..یارو می ترسه از اتاق می یاد بیرون . رشتیه می گه دم در کارت دارن

 


 

از رشتیه میپرسن چه روزای با زنت حال میکنی میگه:همه روزا به جز پنجشنبه و جمعه ها!! میپرسن چرا؟ میگه: اووو.. پنجشنبه جمعه ها اینقد سرش شلوغه که به خودم نمیرسه

 


 

یه روز به یه رشتیه میگن نظر شما درباره خانه های عفاف چیه ؟  می گه : والله من که خیلی راضیم . واسه اینکه لااقل خانومم رفته سر یه کار دولتی



ادومه مطلب ...

 

نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: كمك، من شنا بلد نیستم! ترکه داشته رد میشده میگه: حالا من تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟

»» یه بار یه كوسه تو دریا به یه غواص میرسه میگه: اقا شما ترك تشریف دارید؟ غواص: از كجا فهمیدی ؟ كوسه :از كپسول اتشنشانی روی پشتت.

»» به ترکه می گن: چرا اسم یکی از خیابونای تهران رو گذاشتن (ولی عصر)؟ می گه: اخه صبح که می ری اونجا خبری نیست ظهر که می ری اونجا خبری نیست ولی عصر.و

»» یه دفعه یه تركه با یه دختره دوست می شه می گه اسمت چیه؟
دختره میگه پروانه تركه میگه پس منم ملخم.

»» به یه تركه میگن برو به خانواده فلانی بگو باباشون مرده میره می بینه بچه یارو داره بازی میكنه میگه بابات كجاست بچه میگه رفته سبزی بخره تركه شست خودشو نشون میده میگه بیاخ مرده...!(هه.هه.هه)

»» یه تركه زیاد بلند پروازی میكرده با ضد هوایی میزننش!!!

»» به تركه میگن یك پستاندار بی دندون نام ببر میگه مادر بزرگم.

»» 1تركه به یه تیمسارمی رسه میگه آقاشماسربازی؟ تیمساره كه میبینه طرف تركه می گه آره! تركه می گه پس گه می خوری لباس تیمسارهارو می پوشی.

»» یه روز یه تركه میره توالت درو باز میزاره ازش می پرسن دلیلش چیه؟میگه اینجوری حسش بیشتره.

»» تركه رو واسه 15 سال میندازن زندان میگن میگن تو این 15 سال یه چیزی بخواه واست بیاریم میگه سیگار بعد 15 سال در رو وا میكنن میبینن تركه یه سیگار دستشه میكه كبریت دارین.

»» یه بار به یك تركه میگن چه پستی بازی میكنی؟
تركه میگه ضدحمله!!!

»» ترکه می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها.

»» از ترکه می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق.

»» از ترکه می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون.

»» ترکه با خدا قهر می کنه، صبح که از خونش میاد بیرون میگه: به امید بعضی ها!!!

»» تركه می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه من امتحان كردم..... پیاده خیلی راهه.

»» ترکه یه آخوندو می بینه بهش میگه: خدا وکیلی یعنی سرت اینهمه درد می کنه.

»» ترکه می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن.

»» از یه ترکه می پرسن دوست داری توی تاکسی با کی بشینی؟ میگه با یه دختر خوش قد و بالا وخوشگل و قد بلند با نامزدش. میگن واااا اخه برای چی بانامزدش ؟ میگه اخه میچسبن به هم جا برای من باز می شه.

»» یه نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: كمك، من شنا بلد نیستم! تركه داشته رد میشده میگه: حالا منم تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟!!!

»» ترکه میره مکه با خودش ار پی جی میبره میگه :این دفعه میخوام شیطون رو درب و داغون کنم بااین سنگ ریزه ها که نمی میره.

»» ترکه عروسی میکنه . شب عروسی زنش بهش میگه : پس تو چرا هیچ کاری نمی کنی ؟ ترکه میگه: حرف نزن . من زن گرفتم از این کثافت کاریا نکنم !!!

»» ترکه رو به جرم قتل زنش محاكمه میكردن، دادستان میگه: سنگدل ! تو وقتی داشتی زنت رو میكشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی؟! ترکه میگه: نه والله! بس كه این زنیكه جیغ و داد میكرد مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟!

»» ترکه تو جاده داشته رانندگی میکرده ، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد ، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمیگیره ، رفیقشو صدا میکنه میگه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین.

»» ترکه داشته یكی رو بدجور میزده و هی داد میزده كمك كمك! بهش میگن بابا تو كه داری اینو می زنی، تو چرا كمك میخوای؟ میگه آخه این گفته اگه بلند شم لهت می كنم.

»» تركه طرف تو خیابون داشته چش چرونی می كرده، یارو خفتش می كنه میگه: مگه خودت خوار مادر نداری؟ میگه:چرا ولی به این خوشگلی نیست.

»» تو اردبیل ترکه میمیره اغلامیه شو می چسبونن به دیوار،تو انتخابات رای اول می یاره نماینده می شه.

»» ترکه می ره تعلیم رانندگی،ازش می پرسن چه طور بود؟می گه خوب بود اما مربیم خیلی مذهبی بود چون هر طرف می پیچیدم می گفت یا حسین.

»» یه روز یه ترکه به پسرش می گه این جوری که تو داری درس می خونی در آینده حتی یه گوساله هم نمی شی. اصلا می دونی گوساله چیه ؟ پسر: آره که می دونم گوساله، کسیه که باباش گاو باشه.

»» ترکه تو آتیش سوزی می سوزه پزشکان اعلام می کنند 10% س.وختگی 90%کوفتگی!میرن تحقیق می کنند می بینن دوستاش با بیل خاموشش کردن.

»» به یك تركه میگن خداحافظ میگه این چه طرز سلام كردن.

»» به تركه می گن با كیشمیش جمله بساز می گه من دایشم تو كیش میشی.

»» یه روز یه تركه بچه اش میره زیره ماشین با سنگ میزنه درش میاره.

»» به تركه میگن چرا معتاد شدی میگه ما با رفیقامون قرار گزاشتیم تعطیلات تفریحی بكشیم بعد خورد به عید و ما یه 2 هفته ای تعطیل شدیم.

»» به تركه می گن خسته نباشی میگه:حالا اگه باشم میخای چه غلطی كنی.

»» به تركه میگن اگه تو دریا كوسه دنبالد كنه چیكآر میكونى میگه میرام رو درخت!!!
میگن تو دریا درخت نیست!
میگه مجبورام _ مجبورام میفهمی یا نه!!!!!

»» یك روز تركی به پزشك مراجعه میفرماید من انگل دارم دكتر برای دیدن انگل با چراق قوه به چونش نگاه میكند ترك گوز میده دكتر میه چرا گوز دادی بی ادب؟ترکه میگه تو مرام ما نیست كه كسی برای ما چراغ بزند وما بوق نزنیم.

»» یه بار یه تركه می خواسته مسابقه بیست سوالی برگزار كنه.به شركت كننده میگه شروع كن .می پرسه تو جیب جا می شه ؟ تركه میگه تو جیب جا میشه ولی جیبت ماستی میشه.

»» یه روز یه تركه میخواد خودكشی بكنه میره تو گلدون میگه به من آب ندین.

»» یه تركی می ره جنگ تیری به پیشانیش می خوره و می میره وبعد از شستنش او را نزد مادرش می برند تا برای اخرین بار او را ببیند و مادرش یك دقیقه همین طوراو را نگاه می كند ویهو شروع به خندیدن می كند می پرسند چرا می خندی می گوید خداشكرش تیر توی چشمش نخورد.

»» به تركه میگن:برج میلاد بلند تره یا برج آزادی؟
میگه برج آزادی.
میگن چرا؟
میگه چون پاهاشبازه اگرپاهاش رو ببنده بلندتر می شه.

»» ترکه میره بیمارستان آمپول بزنه پرستاره بهش میگه که شلوارتو دربیار ترکه میگه من خجالت میکشم اول شما دربیارید !!!!!

»» به تركه میگن تواگه خالی نمیبندی كه چین بودی اسمه یه خیابونشو بگو بینم.
تركه یكم فكر میكنه میگه خیابان شهید بروسلی.

»» یك تركه نصف شب توی خیابون رانندگی می كرد كه یك دفعه ترمز نمیگیره از اون طرف یك كامیون می اومد تركه به بقل دستی اش كه خواب بود گفت : اصغر بلند شو این تصادف رو ببین.

»» به یه تركه میگن چرا قبض اب وبرق را دوست داری.
میگه چون پشت اون نوشته مش ترك گرامی.

»» یه روز یه تركی موز رو با پو ست می خوره تا یه هفته لیز میخوره.

»» از یك تركه میپرسن حالت چطوره میگه تازه موكتش كردم.

»» یك بار یك ترکه میره قبرستان می بینه همه ی مرده ها سر قبر هایشان نشستن اون مرده ها می پرسه چرا سر قبر ها تون نشستین مرده ها می گن اخه سوال های شب اول قبر لو رفتن باید تا فردا شب صبر كنیم.

»» یه روز یك تركه زیر یك خره خوابیده بوده ازش می پرسنداینجاچكارمی كنی میگه پدرم وصیت كرده زیرسایه عموت باش.

»» یك تركه با زیرشرواری میره مسافرت میگه همه ایران سرای من است.

»» یه تركه ماكسیما میخره پشتش خورجین میزاره.

»» به یك تركه میگن عشق چیه :میگه بربری.

»» تركه رتبه اول كنكور را میاره بهش می گن چی كار كردی؟ می گه روزی 25 ساعت درس می خوندم می گن مگه میشه میگه بله صبح یك ساعت زود تر بیدار می شدم.

»» تركه میره بقالی، میبینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست!میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟

»» به تركه میگن چرا میری سربازی؟
میگه به خاطره مرخصیاش.

»» یك روز به یك تركه میگن كجا به دنیا اومدی میگه از لپ لپ در اومدم.

»» تلوزیون داشته گل خداداد رو به استرالیا نشون میداده تركه نگاه میكرده.دوسه باركه صحنه آهسته رونشون میده تركه شاكی میشه/میگه :حالا انقدر نشون میده تا دروازه بان بگیردش.

»» یك روزیه تركه به یك مردی بر میخوره میگه اگر بگی چه میوه ای تو دست منه وچند تاست هر چهار تا سیب رو بهت میدم .

»» تركه تو دست شویی بی هوش میشه...وقتی به هوش میاد میگه من كییم اینجا كجاس كی منو ریده...

»» یك روز یك تركه كفترهاش گم می شن تو روزنامه آگهی میده بیه.....بیه....

»» یه روز یه تركه تلویزیون رنگی دستش بود داشت رد میشود به مردم تو خیابان گفت كنار كنار رنگی نشید.

»» دو تا ترك میرن قله اورست رو فتح كنن وسط راه سردشون میشه برای اینكه گرمشون بشه به خودشون تلقین میكنن هوا گرم. بعد از 1 هفته روزنامه ها تیتر میزنن 2 ترك در ارتفاعات هیمالیا بر اثر گرمازدكی جان دادن.

»» به یه تركه میگن نظر شما در مورد نان چیه میگه نان خیلی خوبه من هر روز 10تانان لواش 10تانان سنگك و10تانان همبرگری میخرم یارو میگه همه اش رو گفتی جز نان بربری تركه گفت پس تو فكر كردی من همه اینا رو با چی میخرم.

»» یه ترك میفته داخل چاه داد میزنه كمك یه نفر طناب میندازه پایین تركه رو میكشه بالا میبینه مرده بعدا معلوم میشه طناب رو بسته دور گردنش.



ادومه مطلب ...

 
جمعه 13 مرداد 1391برچسب:جوک ترکی،جوک،طنز،پرسپولیس،,اس تق لال,ترول,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
:: 14:29 ::  نويسنده : علیرضا
       

جوک ترکی

یه روز یه ترکه که فلج بوده میره مرقد امام رضا و داشته گریه میکرده و از امام شفاعت میخواسته که یه خانم هم میاد و کنارش دعا میکنه که ای امام معصوم من بچه دار نمیشم کمکم کن تا بچه دارشم , ترکه عصبانی میشه و میگه خانوم اینجابخش اورتوپدیه , زنان زایمان اونطرفه

 


 

ترکه میاد تهران سر راهش یه پرشیا صفر می بینه . می زنه شیشه هاشو خورد میکنه .

صاحبش میاد میگه مرتیکه مگه مرض داری ؟!ترکه میگه آخ مال تو بود  ؟!؟! من فکر کردم ماشینه شوکته !!!!


 

یه تركه یه چک سفید امضا پیدا میکنه...با خودش فکر میکنه.. میگه خوب یه مبلغ زیاد مینویسم و پولش میکنم..وقتی میره بانک تا چک رو نشون میده میگیرنش.....آخه نوشته بوده: خدا تومان

 


 

به ترکه ميگن وقتي حضرت يونس رفت تو دهن نهنگ چي شد ؟ ترکه ميگه : يه سازماني تشکيل شد به نام يونس کو


 

جبرییل به ترکه میگه یک آرزو کن!! ترکه میگه: "می خوام خدا رو ببینم!!" جبرییل میگه: "خدارو که نمیشه دید!! یه آرزوی دیگه کن" ترکه میگه : "می خوام آدم شم!!" جبرییل میگه: "بیا بریم خدا رو ببین!!!"


 

از تركه ميپرسن: مساحت ايران چقدره؟ ميگه: 1648192 متر مكعب!  ميگن: خنگ خدا، آخه چرا متر مكعب؟! تركه ميگه: آخه بعد انقلاب به ارتفاع يك متر ريده شده توش!


 

يه روز به يه تركه ميگن جوك جلو صف اتوبوس و شنيدي ؟ ميگه من آخر بودم نشنيدم

 


 

به ترکه می گن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟میگه بابا ما ترکیم خر که نیستیم کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی بود


 

به يه ترکه می گن برو با اره برقی 1000تا درخت بکن می ره 996 تا می کنه خسته می شه می شینه .می گن چرا نشستی؟روشنش کن 4تا دیگه هم بکن .می گه : ا مگه روشنم می شه؟

 


 

از ترکه راجع به آمریکا سوال می کنن میگه: والا یه پاش تو عراقه یه پاش تو افغانستان فکر کنم برینه تو   ایران!


 

یك بابایی رو می خواستند تو آذربایجان اعدام كنند. بهش می گند: ‌چون تو اینجا غریبه هستی و مهمان ما به حساب میای، ما بهت یك تخفیف میدیم، تو حق داری نوع مرگت رو انتخاب كنی. یارو هم اتاق گاز رو انتخاب میكنه. خلاصه میگیرند میبرنش تو یه اتاقی، یارو نگاه میكنه میبینه اتاقه سقف نداره! می زنده زیر خنده، میگه: هِه!! اتاق گاز تركا رو ببین! تركا بهش میگن:‌بخند! ‌وقتی كپسولای گاز افتادند رو سرت، اونوقت

می فهمی!!!


 

ترکه با ماشین می زنه به یه دختره می گه : بی خیال او یک فرشته بود


 

ترکه کیس کامپیوترش رو می بره تعمیر مرد می گه چه مشکلی داره؟ ترکه می گه: والا نمی دونم چند روزه جا لیوانیش بیرون نمی یاد


 

ترکه زنگ می زنه 110 می گه آقا صدی ده.طرف می گه بله بفرمایید .ترکه می گه بی انصاف تو بازار صدی پنج نزول می دن


 راه شناختن ترکها :

 

- کردن کاپشن تو شلوار

 

- ۱۱ صبح ۴۰ تا بربری خریدن

 

- کشیدن ترمز دستی تو اتوبان با ۱۴۰ تا سرعت

 

- نوشتن GLX پشت RD


 تركه وایستاده بوده تو صف اتوبوس، میبینه نفر كناریش یك كتاب كلفت دستشه، روش نوشته فلسفه و منطق. ازش میپرسه: ببخشید قربان، این یعنی چی؟ فلسفه و منطق دیگه چیه؟! یارو میگه: ببین، مثلا شما تو خونتون آكواریوم دارین؟ تركه میگه: آره. یارو میگه: خوب تو آب این ماهی رو عوض میكنی؟ بهش غذا میدی؟ تركه میگه: خوب آره. میگه: چرا؟ میگه: آخه اگه بهش غذا ندم كه میمیره. یارو میگه: آفرین! پس فلسفه تو از غذا دادن به ماهی اینه كه زنده بمونه. تركه میگه: عجب! ‌خوب حالا منطق چیه؟‌یارو میگه: ببین شما اگه خواهرت یك شب دیر بیاد خونه،‌چی فكر میكنی؟ تركه میگه: خوب فكر میكنم كار داشته، دیر اومده. میگه: خوب حالا اگه شب دوم باز دیر بیاد چی؟ میگه: خوب فكر میكنم رفته خونه اون یكی خواهرم. میگه: حالا اگه شب بعد هم دیر بیاد چی؟ میگه: ‌خوب بهش شك میكنم. یارو میگه: هان! یعنی از لحاظ منطقی شك میكنی كه چون خواهرت هر شب دیر میاد، لابد كار بد میكنه. تركه میگه:‌آهـان، پس فلسفه و منطق اینه! بعد از یك مدت تركه میره یه كتاب فلسفه و منطق میخره، رفیقش میبیندش، ازش می پرسه: اصغر! این فلسفه و منطق یعنی چی؟ میگه: ببین شما تو خونتون آكواریوم دارین ؟ رفیقش میگه: آره. تركه میگه: هان! پس خواهرت      جنده ست!!!


تركه با دوست‌دخترش رفته بوده پارك. همينطور كه دست همو گرفته بودن و راه ميرفتن، دختره حالي به حالي ميشه، يك چشمك به تركه ميزنه، ميگه: قاسم جون، بريم اون پشت مشتا ازون كار بدا بكنيم؟! تركه ميگه: آي گفتي عزيزم... اتفاقاً منم بدجور شاش دارم


ترك ميره سينما فيلم تايتانيك ر ا مي بينه ازش مي پرسن فيلم چطور بود؟ ميگه: ما نفهميديم تايتانيك دختره بود يا پسره


ترکه يه زن ... را بلند مي کنه. در همين موقع کميته از راه مي رسه واز ترکه مي پرسه: اين خانم با شما چه نسبتي دارند؟ ترکه با قيافه حق به جانبی مي گه: هيچي دوستيم.کميته اي به او مي گه : بپر بالا. آبجي شمام برو بالا. ترکه مي گه : ايشون آبجيته؟.جنده است ها !!!


به ترکه مي گن با (انجير و زنجير) جمله بساز. ترکه مي گه : اگه شانس بياري زن جيرت مي اد.اگه شانس نياري ان جيرت مي آد!!!


تركه ميره جنگ فرداش برميگرده بهش ميگن چرا اين قدر زود برگشتي ميگه بابا اينا خيلي خرن تفنگ بازي ميكنن به قصد كشت


تركه شش قلو ميزاد، هر كدوم از بچه‌ها يه رنگ بودند، بعد از كلي تحقيق مي‌فهمند به جاي قرص جلوگيري  از اسمارتيز استفاده مي‌كرده


يه روز آدم خوارها ترك رو مي ندازنش تو ديگ آب جوش ميبينند تركه داره ميخنده ميان چرا ميخندي ميگه ريدم تو آشتون


از تركه ميپرسن عمل ختنه چه نوع عمليه ميگه عمل 100% كلاه برداري.


به تركه ميگن علي يارت ميگه: ما ياركشي كرديم يارخودت


تركه كيس كامپيوترشو مي بره نمايندگي ميگه: آقا اين اين خرابه مي پرسن چرا؟ جواب ميده : چند روزه جا ليوانيش بيرون نمي آد


يكروز يك ترك مير لب دريا بعديك نفر ازش مي پرسه مي خواي چيكاركني ، مي گه مي خوام خودكشي كنم بعد دوباره از تركه مي پرسه پس چرا نمي كني تركه ميگه مي ترسم آب سرد باشه


 

يه ژاپنی 25 سال عمرشو هدر ميده تا غذا خوردن با قاشق رو به يه مورچه ياد ميده بعد ميره ميدون شهرش تا مورچه شو نشون بده  ، مردم هم جمع ميشن يهو يه ترکه ازراه ميرسه و مورچه رو له ميکنه و ميگه خدا مرگتون بده مورچه هم ترس داشت


به تركه ميگن ساندويچ خوردي ميگه آره آخرش مزه كاغذ ميده


يك روز يك تركه ماشينش پنچر ميشه شروع مي كنه به فوت كردن از تو اگزوز . لره رد ميشه ميگه همين كارا رو كردين كه بهتون ميگن ترك ديگه مگه نمي بيني پنجره پايينه


يه تركي كيسه سيمان گذاشته بود پشت گردنش ميبرد ازش ميپرسن چرا با گاري نمي بري؟؟ ميگه: دفعه قبل كه با گاري بردم تايرش گردنمو اذيت ميكرد


يك روز يه تركه سرش را بدون اين كه آب بزه شامپو ميزد . ازش ميپرسن چرا بدون آب سرت رو شامپو زدي ميگه آخه روي شامپو نوشته براي موهاي خشك .


 يك تركي عاشق مي شه براي خر همسايه ايجاد مزاحت مي كنه


يه تركه زياد بلند پروازي ميكرده, با ضدهوايي ميزننش.


يه بار به يك تركه ميگن چه پستي بازي ميكني؟تركه ميگه ضدحمله


به ترکه مي گن با شمشير جمله بساز. ترکه مي گه : فدات شم شيرتو بخور!!!


به ترکه مي گن با مردان آنجلوس جمله بساز. ترکه ميگه : توالت مردان آن جلوس !!!


به تركه ميگن با خرچنگ جمله بساز، ميگه: كره خر چنگ نزن!


  تركه از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، تركه ميگه: بايد خيلي برم؟!!!


 از تركه ميپرسن آرزوت چيه؟ ميگه: كاشكي تبريز پايتخت بود! ميگن: چرا؟! ميگه: آخه اون وقت به ماميگفتن بچه تهرون!!!


تركه تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!!!


يه بار به يه تركه ميگن نامزدي مثل چي ميمونه ميگه مثل اينه كه بابات برات دوچرخه بخره نذاره سوار شي


به ترکه میگن کی آدم میشی؟ میگه هی من اهل این قرتی بازِِِِِِیها نیستم


يه ترکه ميخواسته از خودش عکس بگيره منتها دوربين نداشته بهمين خاطر مياد اتوبان تهران-کرج و با سرعت بالای 120 تا شروع ميکنه به دويدن.


تركه داشته خاطره تعريف مي كرده ميگه ما سال چهل و دو با دو نفر دعوامون شد البته سال چهل و نه دو نفر خيلي بود!!!!


به يه تركه ميگن تو تركي , تركه ميگه نه به خدا بيا بگرد


ترکه مي خوره زمين، براي اينکه ضايع نشه تا خونه سينه خيز ميره!!


ترکه را آدمخورا ميگيرندش، رئيس شون ميگه: اين رو پوستش رو بکنيد تا ازش قايق درست کنيم.ترکه چاقو را بر ميداره و چند بار فرو ميکنه توي شکمش. ازش ميپرسن چرا همچين کردي؟ ميگه: قايقتون رو سوراخ کردم!!!


 

به  ترکه مي گن : سه تا ميوه را نام ببر که با سين شروع بشه. ترکه ميگه : سيب، سير، سحر.ميپرسن سحر که ميوه نيست! ميگه: نميدوني چه هلويي يه!!!


به ترکه ميگن: خيلي آقايي .ترکه ميگه : ما بيشتر!!


يه روز مي بينند يه تركه دور ميدان هي دور ميزنه ازش ميپرسندچرا اين كار را ميكني ميگه تقصير من نيست راهنمام گير كرده


يك روز يك تركي داره ماشينش رو ميشوره و از پلاك شروع كرده ميگن چرا از پلاك شروع كردي ميگه دفعه قبل از سقف شروع كردم وقتي رسيدم به پلاك ديدم ماشين مال خودم نيست.


از تركه مي پرسن از كدوم شبكه تلويزيوني خوشت مي آيد ميگه : شبكه سه .ميگن : چون شبكه جوان است . ميگه : نه ! چون هميشه سه تا نون بربري اون بالاش داره .!


به تركه ميگن چرا موقع دست دادن با دو دست دست ميديد . تركه ميگه آخه دست چپ و راست را نمي دانيم براي همين هردو آنرا دراز ميكنيم


به ترکه مي گن با( شاش)جمله بساز . ميگه : ممد رفت شيراز با داداشاش. ميگن : نه بابا منظور از (شاش)، جيش است. ترکه مي گه : ها بابا زود تر بگو . ممد رفت شيراز با آبجيش !!!


دوتا تركه كنار خيابان ايستاده بودند ومي گفتند سه نفر در بست راننده اي نگه مي داره مي گه مگه شما دو نفر نيستيد پس چرا ميگيد سه نفر تركها مي گن مگه خودت نميای


        

يك روز 3 تا دراكولا نشسته بودند اولي گشنش شد گفت من رفتم چيزي بخورم. بالهاشو باز كرد و رفت و بعد از 5 دقيقه برگشت تموم دهانش خون آلود بود دوستاش گفتن كجا رفتي؟ گفت اون ساختمون بلند را ميبينيد؟ گفتند آره گفت رفتم طبقه سوم يك دختر خوشگل آنجا بود خونشو خوردم. دومي دهنش آب افتاد و گفت: ما هم رفتيم و بال زد رفت و بعد از 5 دقيقه برگشت دهنشو صورتش پر از خون بود. بقيه گفتن كجا رفتي؟ گفت اون ساختمان بلند اولي هيچي اون برج بلند دومي را ميبينيد؟ گفتند آره. گفت:رفتم اونجا دو تا دختر خوشگل بودن خون هر دو تاشون رو خوردم. سومي كه ترك بود ديد عجب كم آورده هيچي نگفت و بال زد و رفت. 20 دقيقه گذشت اون دو تا ديدند دراكولا تركه آمد آقا سر تا پا خون. فكشون كش آمد گفتن: بابا ايولا كجا بودي؟ تركه گفت: وللا اون ساختمون بلند اولي هيچي اون برج دومي هم هيچي اون برج سومي رو ميبينيد؟ اون دوتا گفتند: آره. تركه گفت: خوب من نديدم....!


يه ترکه اسم نويسي ميکنه واسه موبايل… ميگه : خدا  کنه نوکيا در بياد


تركه میره چلو کبابی گارسون میاد میگه: چی میل دارین ترکه میگه: یه پرس چلو کباب گارسونه میگه با کمال میل تركه میگه : نه با سماغ و دوغ!


به ترکه میگن اون پیامبری که رفت تو شکم ماهی اسمش چی بود؟ میگه: پدر ژپتو!!


يک روز يه ترکه ميره نارنگي بخره اسم نارنگي يادش نمي ياد بعد مي گه آقا به من 2کيلو پرتقال کم باد بده


يك روز يك تركه 2تا پيراهن مشكي با هم مي پوشه بهش ميگن چرا 2تا پيراهن با هم پوشيدي ميگه آخه پدر مادرم با هم مردن


در تبريز به مناسبت ميلاد حضرت علي هر كس اسمش ميلاد بوده بهش جايزه ميدن!!!!!!


از ترکه مي پرسن: بزرگترين چيزي که براي رفع مشکلات بزرگ بشر اختراع شده ، چيست؟ ترکه ميگه: دادگاه طلاق !!!


ازترکه مي پرسن: چرا وسط قرص ها خط تيره گذاشتن؟ترکه ميگه: واسه اينکه اگه با آب پايين نرفت، با پيچ گوشتي سفتش کنند !!!


از ترکه مي پرسن: شجاع ترين انسان روي زمين کيه؟ترکه ميگه: امام جمعه قزوين!!!


از ترکه مي پرسن: آخرين دنداني که در دهان انسان در مي آد چه نام دارد؟ تركه ميگه: دندان مصنوعي !!!


از تركه مي پرسن شيشه چطوري ساخته ميشه ميگه:پشم شيشه ميارن واجبي بهش ميزنن


از یه ترکه می پرسن جسم شفاف رو تعریف کن . میگه جسمی که از این طرفش بشه اون طرفش رو دید . میگن آفرین حالا یه مثال بگو ؟ میگه نردبون


یه شب ترکه بالا پشت بوم می خوابه سرماش می شه پا می شه در پشت بومو می بنده


ترکه با ضد هوايي يه هواپيما رو مي زنه و وقتي خلبانش با چتر پايين مي پره، رو به بچه هاي ديگه مي گه: بچه ها فرار کنين ....صاحبش اومد!!!


تركه نبض بيمار را گرفت و گفت: نمي‌دانم مريض مرده يا ساعت من خوابيده


 

يه روز يه تركه مي افته داخل چاه مي گه خوب شد تهش سوراخ نبود


 

ترکه دنبال وام بود. بهش مي گن: وام براي چي مي خواي؟ مي گه : مي خوام اين لهجه ام رو عمل کنم!!!

 


 

ترکه از لهجه اش ناراحت بوده . ميگه من بايد يک موزيسين درجه يک بشم...ميره آلمان و به مدت بيست سال دوره عالي پيانو مي بينه و توي ايران کنسرت بزرگي مي ده . وقتي کنسرت تموم مي شه همه به شدت تشويق مي کنن ولي يکي از بين جمعيت داد مي زنــــه ( ساقل..ساقل) ترکه مي گه من که يه کلمه حرف نزدم اين ناکس از کجا فهميد که من ترکم ؟خلاصه يقه طرف رو وسط جمعيت ميگيره و مي گه : تو از کجا فهميدي که ماترکيم؟ يارو مي گه : آخه همه پيانيست ها معمولا صندلي را با پيانو ميزون مي کنن ، اما تو وقتي نشستي پيانو رو به طرف خودت کشيدي ، از اين جا فهميدم که ترکي !!!


به يك ترك ميگن خر خوبه يا گاو ميگه گاو، چرا گاو ميگه آدم نبايد از خودش تعريف كنه ....

<

+نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:4 بعد از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

غضنفرخودشو میمالیده به سپر ماشین! میگن که چی کار میکنی بابا,میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم!


به غضنفر میگن نامزدی مثل چی میمونه میگه مثل اینه که بابات برات دوچرخه بخره نذاره سوار شی


غضنفر می ره پیش اخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. غضنفر
میگه ولی من خوندم … شد


غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی


از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع


دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور



به غضنفر میگن تو شهر شما چند ماه از سال سرده ؟

میگه : 14 ماه!!!

میگن : یه سال که 12 ماه بیشتر نیست!

میگه : آخه تا 2 ماه بعد از فروردین هم تو شهر ما سرده!!!


غضنفر میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه:شما شغلتون چیه؟ غضنفر میگه:قازی!باباهه حال میکنه، میگه: کدوم شعبه؟ غضنفر میگه:ایلده ایران قاز!!!


به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!


غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد.

غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچه‌ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی...

به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش رو بده به ما؟

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم...

به غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو...

غضنفر می ره مسابقه رو خوانی قرآن .. سوره "بنی اسراییل" بهش می خوره انصراف می ده.


یه روز آشغالی میاد دم خونه غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم.

دعای غضنفر بعد از نماز: خدایا! مواظب خودت باش

  • به ترکه میگن: از مسافرت چی آوردی؟ ترکه میگه: تشریف
  • ترکه میره مانور از هواپیما می پره چترش باز نمی شه . میگه خدا رحم کرد مانور بود!!!
  • ترکه میره ته استخر تا میاد بالا میگه کاشی کاره عجب نفسی داشته!!!
  • امام جمعه اردبیل در خطبه های نماز جمعه خوشحالی خود را از اینکه آمریکا هیچ مدالی در بازیهای آسیایی کسب نکرد اعلام کرد ...!!!!
  • ترکه با نامزدش میره کافی شاپ : گارسون میاد میگه چی میل دارید براتون بیارم
  • دختره میگه ۲ تا کافه گلاسه لطفا. ترکه با عجله میگه ۲ تا هم واسه من بیارین
  • جورج بوش گفته بطور حتم ۳ نقطه از قم هدف حمله موشکی ما قرار خواهد گرفت............لره میگه: چرت میگه چون قم ۲ تا نقطه بیشتر نداره....ترکه میگه جفتتون زر میزنید چون "گم" اصلا نقطه نداره
  • ترکه یه آخوندو می بینه بهش میگه: خدا وکیلی یعنی سرت اینهمه درد می کنه
  • ترکه می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!
  • یه روز یه ترکه داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم
  • ترکه می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله
  • یه صندلی بوده که هرکس روش میشسته و دروغ میگفته بادکنک بالای سرش میترکیده اصفهانیه میشینه میگه مافکر میکنیم آدمای ولخرجی هستیم بادکنک میترکه رشتیه میشینه میگه ما فکر میکنیم که آدمای با غیرتی هستیم بادکنک میترکه ترکه میشینه میگه ما فکر میکنیم... بادکنک میترکه
  • به ترکه میگن تو پیامبرا به کدومشون ارادات بیشتری داری؟ میگه حضرت سوج میگن : حضرت سوج نداریم که ؟ میگه : خودم دیدم پشت یه ماشین نوشته بود یا سوج
  • ترکه اسم نویسی میکنه واسه موبایل... میگه : خدا کنه نوکیا در بیاد
  • ترکه شب عروسیش نمیدونه به زنش چی بگه ...میگه خانوادت میدونن تو اینجایی؟؟
  • جسد 20 نفر از ترکهایی که پیاده از جزیره کیش به سمت حرم مطهر امام به راه افتاده بودند امروز در سواحل خلیج فارس کشف شد
  • ترکه به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می بینتش ، می گه بردیش؟ ترکه می گه : آره . تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما
  • ترکه یه چک سفید امضا پیدا میکنه جلو مبلغش مینویسه" خدا تومن" میبره میده به بانک. بعد میبینن ترکه داره کیسه کیسه پول از بانک میبره بیرون ، میرن ببینن چه جوریه که بهش پول دادن میبینن رئیس بانکه لر بوده
  • یه روز یه ترکه یه 20 تومنی پیدا میکنه که وسطش سوراخ بوده .. میگه : ای بابا ، اینم از شانس من وسطش گوشه نداره
  • به ترکه میگن یه جمله بساز که توش آب باشه . میگه : لوله
  • یه ترکه یه تیکه یخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ طرف میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!
  • ترکه به یه تیمسار میرسه میگه شما سربازی؟ طرف که میبینه یارو ترکه می گه آره. میگه پس ..... میخوری لباس تیمسار میپوشی
  • ترکه رفته بود امریکا وقتی برگشت, ازش پرسیدن اونجا مشکل زبان نداشتی گفت من نه ولی امریکایها همشون مشکل زبان داشتن

    هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.
    تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
    حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
    در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
    از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود..
    در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
    اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
    مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
    اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
    قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند...

     

    دروغگو تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط

    تویی؟حالا می بینم اون بالا داری باعث درخشیدن

    بقیه ستاره هاهم می شی؟

     

     

    شاخه گلت ساله بود میون دفترت خوابیده بود

    بی اجازه ت امروز بیدارش کردم ....

     

    قصه ها بر من گذشت تا بدانم کیستم

    سرگذشتم هرچه بود من پشیمان نیستم

    من اگر سردار عشقم یا که پاک باخته ام

    سر گذشته م را به دستان خودم ساختم

     

    نبردی از وفا یک ذره بویی

    به هر ساعت شوی مایل به سویی

    فقط یک نکته می گویم قبول کن چ

    عزیزم واقعا بی چشم و رویی ...

     

     

    اگر باهات نیستم برات که هستم اگه چشات

    نیستم نگات که هستم اگه خودم نیستم فدات که هستم

     

     

    سلام فردا می خوام ثبت نام کنم مدارک چی باید بیارم؟

    .

    .

    .

    راستی واسه ثبت شدن اسمم تو دلت جز

    یه دل عاشق که مدرکی ندارم ...

     

    به چشمانت عادت کرده بودم

    با دستانت رفاقت کرده بودم

    نمی آیی تو امشب کاش دیشب

    دل سیری نگاهت کرده بودم

     

     

     

     

    مواد بکار رفته در ساخت زن:

    گوشت واستخوان 60 کیلو

    عشوه 40 خروار

    قر وفر 50 دور در دقیقه

    زبان14 متر

    توانایی بیان 2000 اسب بخار

    قدرت اشک ریزی 5 لیتر در ساعت

    منطق 3 گرم

    لجبازی به مقدار کافی

    خری آمد بسوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی پیش

    برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری

    خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان

    زبین این همه خرهای خوشگل یکی کن نشان چون نیست مشکل

    خرک از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد

    بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت

    خر همسایه را عاشق شدم من به زیبایی نباشد مثل او زن

    بگفت مادر برو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن

    به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه

    دو تا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش

    خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله

    خر عاقد کتاب خود گشایید وصال عقد ایشان را نمایید

    دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟ به عقد این خر خوش تیپ در آیی؟

    یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم بهر گل چیدین برفته

    برای بار سوم خر بپرسید خر خانم سرش یکباره جنبید

    خران عرعر کنان شادی نمودند به یونجه کام خود شیرین نمودند

    به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی

     

    نویسنده :‌پرنسس کوچولو

    نویسنده : خواهران غریب ; ساعت ۱٠:٥۳ ‎ق.ظ ; ۱۳۸۸/۱٠/۸
    تگ ها:

    + قلب 16

    ____¶¶¶¶¶¶______¶¶¶¶¶¶
    __¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
    _¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶____¶¶¶¶
    ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶____¶¶¶¶
    ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶__¶¶¶¶¶
    ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _¶¶¶¶¶
    _¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
    ___¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
    _____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
    _______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
    _________¶¶¶¶¶¶¶¶
    ___________¶¶¶¶
    ____________¶¶

    _____________¶
    ____________¶
    ___________¶
    __________¶
    ________¶
    ________¶
    ______¶
    _____¶
    _____¶
    ______¶
    ______¶

    سفره عقد
    زن :عزیزم امید وارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.
    مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

    روز زن
    زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه
    مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم اشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)

    روز مرد
    زن :وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
    مرد:حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)

    روز بعد از تولد بچه
    زن:وای مامانی بازم گرسنه هستی , (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی)
    مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است)

    چهل سال بعد
    زن :عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم
    مرد :یعنی دیگه کیک نخوریم

    دو ثانیه قبل از مرگ
    زن :عزیزم همیشه دوستت داشتم
    مرد: گشنمه

    وصیت نامه
    زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!
    مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید

    اون دنیا
    زن : خطاب به فرشته ی مسئول :خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت)))
    مرد :خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن

    چندی پیش یک مجله ی اقتصادی، نام ده کشور را به عنوان کشورهایی که مردمانش شادترین مردمان روی زمین هستند منتشر کرد، برای من جای شگفتی بود که در این لیست هیچ نامی از کشور ایران برده نشده بود چون به حق مردم کشور ایران همواره شاد هستند. قطع به یقین انگیزه های سیاسی باعث شده تا نامی از مردم کشورمان برده نشود اما آنچه عیان است چه حاجت به بیان است.
    من برای این که ثابت کنم جای کشورمان در لیست مربوطه واقعا خالی است تنها به ذکر چند مورد از اتفاق های خوشایندی که در طول یک هفته ی اخیر شاهدش بوده ام اشاره می کنم :

    1- هفت روز پیش، برق محله ی ما نوسان شدیدی کرد و وسایل برقی تمامی همسایه ها سوخت به نحوی که هر کدوم از اون ها حداقل یک میلیون تومان ضرر کردند اما ما چون مسافرت بودیم و حتی یخچال رو هم از برق بیرون آورده بودیم هیچ خسارتی ندیدیم یا به عبارتی دیگر یک میلیون تومان سود کردیم. من و همسرم از این بابت که هم مسافرت رفته بودیم و هم یک میلیون تومان سود کرده بودیم خیلی خیلی خوشحال شدیم.

    2- شش روز پیش مینی بوسی که پسرم رو به مهد کودک می برد، تصادف شدیدی کرد، دست و پای اکثر بچه ها شکست اما پسر من حتی یک خراش هم بر نداشت، من و همسرم به خاطر این که به پسرمون هیچ آسیبی نرسیده بود خیلی خیلی خوشحال شدیم.

    3- ما در یک آپارتمان شش واحد ِ زندگی می کنیم، تنها مستاجر این آپارتمان ما هستیم. همسرم همیشه از این موضوع ناراحت بود تا این که پنج روز پیش زلزله ی نسبتا شدیدی اومد به نحوی که به دیوارها و سقف های هر شش واحد آسیب های جدی ای وارد کرد. اون روز من و همسرم خیلی خیلی خوشحال بودیم که تنها مستاجر این آپارتمان هستیم.

    4- چهار روز پیش قرار بود مراسم عروسی یکی از اقوام نزدیک ما برگزار بشه. چون پول کادو نداشتیم، همسرم میخواست تنها انگشترش رو به عنوان کادو بده به عروس اما درست یک روز قبلش پدر داماد مرد و عروسی بهم خورد. اون روز من و همسرم خیلی خیلی خوشحال بودیم که اون انگشترش رو از دست نداده.

    5- از مدت ها قبل، رئیس شرکتی که اون جا کار می کنم میخواست تعدیل نیرو کنه، سه روز قبل صد نفر رو اخراج کرد. اون روز من و همسرم خیلی خیلی خوشحال بودیم که من جزء اون صد نفر نبودم.

    6- ماه پیش، بسیج ریخت و ماهواره های آپارتمان ما رو جمع کرد، دو روز قبل نوبت دادگاه من و بقیه ی همسایه ها بود، قاضی همه رو جریمه کرد. من و همسرم خیلی خیلی خوشحال بودیم که جریمه ی ما از مال بقیه کمتر بود.

    7- دیروز رفتم بانک که حقوقم رو بگیرم اما به حساب نریخته بودند، ده هزار تومان از قبل توی حسابم بود که اون رو برداشت کردم اما توی بازار جیبم رو زدند. من و همسرم خیلی خیلی خوشحال بودیم که دیروز حقوقم رو به حساب نریخته بودند.

    حالا دیدیدن ما از همهء دنیا شادتر و خوشبخت تریم ... حالا بگو نه ؟؟!! نیشخند

    + چرخه زندگی !

    شنبه:
    همون لحظه که وارد دانشگاه شدم منوجه نگاه سنگینش شدم.
    هر جا که می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کرد و گفت:‍« ببخشید» من که می دونستم
    منظورش چی بود. تازه ساعت ?:?? هم که داشتم برد را می خوندم آمد و پشت سرم شروع به خوندن بُرد کرد.
    آره دقیقآ می دونم منظورش چیه اون می خواد زن من بشه. بچه ها می گفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم
    یکشنبه:
    امروز ساعت ? به دانشگاه رفتم. موقع رفتن تو سرویس یه خانمی پشت سرم نشسته بود
    و با رفیقش می گفتن و می خندیدن. تازه به من گفت:« ببخشید آفا می شه شیشه ی پنجرتونو ببندین.
    من که می دونستم منظورش چی بود. اسمش رو می دونستم اسمش نرگسه.» مثه روز معلوم بود که با این خندیدن می خواد دل منو نرم کنه که بگیرمش.
    راستیتش منم از اون بدم نمی آد از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با نرگسم ازدواج کنم
    دوشنبه:
    امروز به محض اینکه وارد دانشگاه شدم سر کلاس رفتم.
    بعد از کلاس، مینا یکی از هم کلاسیهام جزوه ی منو ازم خواست. من که می دونم منظورش چی بود.
    حتمآ مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه.
    راستیتش منم از مینا بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم
    سه شنبه:
    امروز روز خوبی نبود نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا.
    فقط یکی از من پرسید:« آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟.» من که می دونم منظورش چیه. ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی رنگ بود احتمالا استقلالیه وقتی جریانو به دوستم گفتم به من گفت:« ای بابا بدبخت منظوری نداشته. »
    ولی من می دونم رفیقم به ارتباط بالای من با دخترا حسودیش می شه. حالا به کوری چشم دوستم
    هم هر جور که شده با این یکی هم ازدواج می کنم.
    چهارشنبه:
    امروز وقتب که داشتم وارد سلف می شدم یه مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوه به دانشگاه
    ما اردو اومدن. یکی از دخترای اردو از من پرسید:« ببخشید آفا! دانشگاه پرستاری کجاست؟»
    من که می دونستم منظورش چیه. اما تو کار درستیه خودم موندم که چه طور دختر ساوجی هم منو شناخته
    و به من علاقه پیدا کرده. حیف اسمش رو نفهمیدم. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون.
    تصمیم گرفتم هر طور شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم. طفلکی گناه داره که از عشق من پیر بشه
    پنج شنبه:
    یکی از دوستای هم دانشگاهیم به نام احمد منو به تریا دعوت کرد.
    من که می دونستم از این نوشابه گرفتن منظورش چیه! می خواد که من بی خیال مینا بشم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرآ قبول کنم.
    جمعه:
    امروز صبح در خواب شیرینی بودم که داشتم خواب عروسیه بزرگ خودمو می دیدم.
    عجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتمو تو کاسه ی عسل فرو می بردم که ... مادرم یهو از خواب بیدارم
    کرد و بهم گفت که برم چند تا نون بگیرم. وقتی تو صف نونوایی بودم دخترخانمی ازم پرسید:
    «ببخشید آقا صف ? تایی ها کدومه؟» من که می دونم منظورش چی بود اما عمرآ باهاش ازدواج کنم.
    راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نونوایی بیاد خیلی خوشم نمی آد.
    شنبه:
    امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم و اومدم که راه بیافتم که مادرم گفت:
    « نمیخواد دانشگاهبری. امروز جواب نوار مغزت آمادست. برو از بیمارستان بگیر.»... وقتی به آزمایشگاه رسیدم
    از خانم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم. به من گفت: «آقا لطفآ چند دقیقه صبر کنید.»
    من که می دونستم منظورش چیه .... حتما میذونه میرم دانشگاه واز من خوشش اومده...

    نویسنده :‌پرنسس کوچولو

    ترکه میخواست با ماشین با دوست دخترش برن بیرون
    ترکه میخواست با ماشین با دوست دخترش برن بیرون بهش میگه میام جلوت بگو دربست دختره یادش میره چی بگه میگه مستقیم ترکه میگه مسیرم نمیخوره ....

    به ترکه ميگن از چه گلي خوشت مياد؟ميگه اقاقياوميگن خوب همين رو بنويس:ميگه غلط كردم بابا رز
    به ترکه ميگن از چه گلي خوشت مياد؟ميگه اقاقياوميگن خوب همين رو بنويس:ميگه غلط كردم بابا رز...

    به غضنفر میگن تا حالا گول خوردی؟ میگه آدم که گول نمیخوره! گول آدمو میخوره !
    به ترکه میگن تا حالا گول خوردی؟ میگه آدم که گول نمیخوره! گول آدمو میخوره !...

    ترکه میخواد یه زیردریایی رو غرق کنه میره در میزنه فرار میکنه
    ترکه میخواد یه زیردریایی رو غرق کنه میره در میزنه فرار میکنه...

    یه ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد
    یه ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی ترکه میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم...

    ترکه جلوی دبیرستان دخترانه میافته تو جوب! واسه اینکه ضایع نشه
    ترکه جلوی دبیرستان دخترانه میافته تو جوب! واسه اینکه ضایع نشه میگه: هر کی منو در آورد مال خودش...

    از يه ترکه مي پرسن دوست داري توي تاکسي با کي بشيني؟
    از يه ترکه مي پرسن دوست داري توي تاکسي با کي بشيني؟ ميگه با يه دختر خوش قد و بالا وخوشگل و قد بلند با نامزدش. ميگن واااا اخه براي چي بانامزدش...

    خواننده تو عروسي ميگه: خانوما، آقايون، دستا بالا، مي‌خواهيم بريم بندر!
    خواننده تو عروسي ميگه: خانوما، آقايون، دستا بالا، مي‌خواهيم بريم بندر! ترکه داد ميزنه: كجا؟ ما تا شام نخوريم هيچ‌جا نميريم!!!...

    ترکه میره رستوران میگه: غذا چی دارین؟ گارسون میگه:
    ترکه میره رستوران میگه: غذا چی دارین؟ گارسون میگه: کاستیدگیلینکوفینوستا با لیمو! ترکه میگه: کاستیدگیلینکوفینوستا با چی؟...

    به ترکه می گن اسم دکتر چیه ؟ میگه ترابی ، می گن اسم کوچیکش چیه ؟ میگه فیزیو
    به ترکه می گن اسم دکتر چیه ؟ میگه ترابی ، می گن اسم کوچیکش چیه ؟ میگه فیزیو...

    به تركه مي گن با ماهيچه جمله بساز ميگه : خر در برابر ما هيچه!!!
    به تركه مي گن با ماهيچه جمله بساز ميگه : خر در برابر ما هيچه!!!...

    ترکه ميفته دنبال دختره با سنگ ميزنه توسره دختره
    ترکه ميفته دنبال دختره با سنگ ميزنه توسره دختره..بهش ميگن ديوونه چي کارميکني ؟ خوب مخشو زدما...

    ترکه توي اتوبوس پر جمعيت پيله كرده بود به راننده و در گوش راننده
    ترکه توي اتوبوس پر جمعيت پيله كرده بود به راننده و در گوش راننده هي حرف مي زد. راننده مرتب بهش مي گفت: برو بشين سر جات. آخرش مسافرها به راننده مي گن: آقاي راننده به حرفش گوش كن شايد كاري داره. راننده مي گه: نه بابا اومده به من مي گه: چپ كن يه كم بخنديم...

    ترکه زنگ میزنه به 110 میگه فرمون . کلاج . ترمز و دندمو دزدیدن
    ترکه زنگ میزنه به 110 میگه فرمون . کلاج . ترمز و دندمو دزدیدن. پلیس میگه ترکی . میگه آره میگه صندلی عقب نشستی بیا جلو...

    یکی تو خیابون میزنه زیر گوش ترکه. ترکه میگه جدی بود یا شوخی؟
    یکی تو خیابون میزنه زیر گوش ترکه. ترکه میگه جدی بود یا شوخی؟ میگه خیلی هم جدی بود. ترکه میگه خوب شد چون من اصلا با کسی شوخی ندارم...

    ترکه روی ریل راه اهن میخوابه بهش میگن چرا اینجا خوابیدی ؟
    ترکه روی ریل راه اهن میخوابه بهش میگن چرا اینجا خوابیدی ؟ میگه میخوام خود کشی کنم....... میگن پس اون نون بربری چیه دستت؟ میگه بر فرض قطار نیومد من اینجا از گشنگی بمیرم...

    يه آمريكاييه مي خواد حال اردبيليه رو بگيره ميبرتش امريكا بهش ميگه زمين رو بكن اونم مي كنه
    يه آمريكاييه مي خواد حال اردبيليه رو بگيره ميبرتش امريكا بهش ميگه زمين رو بكن اونم مي كنه. بعد از ده متر كندن ميرسن به يه سيم. امريكاييه ميگه اين يعني ما صد سال پيش تلفن داشتيم. تركه ميگه حالا تو بيا بريم اردبيل. اونجا بهش يه بيل ميده ميگه بكن صد متر مي كنن به هيچي نميرسن تركه ميگه اين يعني ما صد سال پيش موبايل داشتيم...

    تركه تيپ ميزنه ميره تو خيابون. يه دختره بهش ميگه: دختر كش شدي، بخورمت
    تركه تيپ ميزنه ميره تو خيابون. يه دختره بهش ميگه: دختر كش شدي، بخورمت. تركه ميگه: بهت نمياد از اين ... بخوري...

    ترکه ميره دکتر، دکتره که دردشو ميپرسه ميگه: - مدتيه چشم درد دارم - براي چي؟
    ترکه ميره دکتر، دکتره که دردشو ميپرسه ميگه: - مدتيه چشم درد دارم - براي چي؟ - آخه چش خورده - آقا اين حرفا کدومه، بذاريد کنار اين مزخرفات و خرافاتو،،، چشم خوردن خرافاته - نه آااي دهتر،، اون چش چه نه ، چش ِ شلوار خورده...

    ترکه گاو داری میزنه مامور بهداشت میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : آت اشغال مامور کلی جریمش میکنه
    ترکه گاو داری میزنه مامور بهداشت میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : آت اشغال مامور کلی جریمش میکنه. ساله بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : جوجه کباب ,پیتزا . باز یارو جریمش میکنه. سال بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : والا هر روز صبح بهشون 1000 تومن میدم هر چی دوست دارن بخرن بخور...

    ترکه زنگ ميزنه به دوستش، آهسته ميگه: من الان توي جلسه ام. بعدا باهات تماس ميگيرم!!
    ترکه زنگ ميزنه به دوستش، آهسته ميگه: من الان توي جلسه ام. بعدا باهات تماس ميگيرم!!...

    +نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,ساعت9:49 بعد از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    +نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,ساعت9:33 بعد از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    +نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,ساعت9:33 بعد از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    به به سلام

    خوبید ؟ منم خوبم ... براتون جک دارم . خودم که خیلی شوخ نیستم ولی گفتم یه کم شما رو بخنودنم عزیزانم

    کلی جک باحال با کلی سرگرمی برا خنده و وقت تلف کردن اینکارا هست .. بشینید و این جکها رو بخونید و لذت ببرید از زندگی زیبا .. این دنیا خیلی قشنگه پس بخندید شاد باشید

    من خودم شیرازی هستم . ولی خیلی هم جک برا شیراز دارم برا شما هم میذارم

    جکهای قزوینی جک ترکی جک لری همه مدل از همه شهر هم دارم

    این لطیفه ها رو بخونید و از همه جکها ی دیگه قشنگ تره لطیفه های قشنگ




    قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم

    رشت زلزله مياد، رشتيه ميره بالاي سر جنازه زنش وميگه فقط ديوار روت نخوابيده بود كه اونم خوابيد.


    رشتيه پاي كامپيوتر جو ميگيرتش زنشو (سند تو ال) ميكنه


    به رشتیه میگن بگو به جون زن و بچم .

    میگه: به جون رشت و حومه.


    چوپان دروغگو مي ميره تو قبر ميپرسن اسمت چيه؟ميگه دهقان فداكار


    بچه هه به دنیا میاد یه دستش مشت بوده مشتشو باز می کنن می بینن توش قرص ضد حاملگیه!


    میدونی معنی کلمه ی love چیه؟

    l : لایق دوست داشتن بودن

    o:امیدوار بودن به اینده ای روشن

    v : وفا دار بودن در عشق

    e: انرزی هسته ای حق مسلم ماست


    به رشتیه میگن نظرت در مورد انرژی هسته ای چیه؟

    میگه : انرژی هسته ای مثل ناموس می مونه که استفاده صلح امیزش حق مسلم همه ی ماست.


    به معتاده میگن فرق تو با ورزشکارها چیه؟

    میگه اونا تکنیکی کار میکنن ما پیکنیکی.


    غضنفر تو هواپيما تفنگشو ميذاره رو مخ خلبان و ميگه:از همينجا صاف ميري بندرعباس خلبانه ميگه:حالا چرا بندرعباس؟

    میگه :آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقي ببردم دوبي.


    غضنفر حال نداشته بره حموم جاش یه کپسول چرک خشک کن میخوره.


    به یارو میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه ای بابا.کی میاد زنش رو بده به ما؟


    یارو کفترشو گم میکنه تو روزنامه اگهی میده بیوه بیوه.......


    یارو میره بازار کدو بخره در مغازه که میرسه اسم کدو رو یادش میره میگه: ببخشید اقا گلابی خانواده دارید؟؟؟


    غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست


    به بگور برره ميگن يه شعراز خودت در وكن ميگه:

    ديشب در ماه روي تو را ديده بيدم انگار كه ، فضانوردها در ماه ريده بيدند. خوب بيد


    رشتیه میره خونشون چراغ و روشن میکنه میبینه یکی رو زنش خوابیده، ....دوباره چراغ و خاموش می کنه میگه؟جواب ابلهان خاموشیه


    پسر ميگه: ببخشيد اسم شما چيه ؟

    دختر با ادا ميگه :عطر گل ياس اسمم ثريا س وبعد از پسر اسمش را مي پرسد

    پسر ميگه:گوز تو هوا پخشه اسمم جهان بخشه


    رشتیه به دوستش میگه : خاک بر سر بی غیرتت کنن....زنم خالکوبی عکس خواهرتو رو شیکم اصغر اقا دیده!!!


    رشتیه واسه اینکه به بچه محلاش ضد حال بزنه میره زن ایدزی میگیره!!!


    غضنفر یه سکه میندازه هوا شیر میاد فرار میکنه!


    اصفهونیه و رشتیه و ترکه با هم یه جا کار میکردن .یک روز ساعت ناهار اصفهونیه ظرف غذاشو باز میکنه میبینه قورمه سبزیه.میگه اگه فردام قورمه سبزی باشه من خودمو از این برج پرت میکنم پایین.رشتیه غذاشو باز میکنه میبینه کله ماهیه .اونم همینو میگه.ترکه ظرف غذاشو باز میکنه میبینه کوفتست .حالش بهم میخوره میگه منم اگه فردا باز تو این ظرف کوفته بود خودمو از این برج میندازم پایین.فردا هر سه نفر میان سر کار و در غذا ها رو باز میکنن و از قضا هر سه تکراری بوده و اینام خودشونو میندازن پایین.خلاصه پلیس میاد و اخر سر زن هاشونو مقصر میدونه.زن اصفهونیه میگه: من نمیدونستم .تو خونه هر وقت قورمه سبزی درست میکردیم این میخورد.زن رشتیه میگه:اووو! تو رشت همه کله ماهی میخورن من روحمم خبر نداشت این دوست نداره.زن ترکه میگه: جناب سروان به ولله من یه هفته بود خونه مادرم بودم ، این خودش وخودش غذا درست میکرد.


    اگه گفتی چرا دو × دو میشه هفت؟ خب چون علم پیشرفت کرده !

    اینم اثباتش:

    2×2

    به دوها یک رقم اضافه میکنیم

    <=(2+1)×(2+1)

    9=3×3

    چون 2 واحد به ضریب ها اضافه کرده ایم در اخر دو واحد از حاصلضرب کم میکنیم.

    => (9-2)=2×2 => 7=2×2


    رفیق غضنفر بابا ش مرده بوده هی بی تابی میکرده .دوستاش بهش میگن برو دلداریش بده.میره پیشش میگه: ناپلون رو که میشناسی؟ اینهمه جنگ و فتوحات کرد اخر مرد.انیشتنم که میشناسی؟اینهمه کشف و اختراع کرد اخرش مرد.بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی میکنی.

     


     

     

    قاضی: شکایت شما از این اقا اینه که به شما گفته: احمق ، بیشعور ، نفهم...

    شاکی: بله.عین حقیقته.

    قاضی:پس اگه عین حقیقته چرا شکایت کردی؟


    يه چوب كبريته سرش رو مي خوارونه آتيش مي گيره


    غضنفر عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشش، سرش گیج میره میخوره زمین!


    وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت


    گوشه ای از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون توي دنيا يه قلب هست كه فقط براي تو ميتپه اونم قلب خودت


    به غضنفر ميگن چرا ميري سربازي؟ ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش


    غضنفر داشت آب جوش ميريخته توي باغچه! بهش ميگن: چرا آب جوش ميريزی تو باغچه؟؟ ميگه: آخه چاي كاشتم.


    غضنفر مي‌ميره، مي‌برنش بهشت. دو سه روز مي‌گذره، ‌يك روز ميان ازش مي‌پرسند كه همه چي ميزون هست يا نه، ميگه: والله همه چيز عاليه، فقط كمي هوا سرده! مي‌برنش دم مرز جهنم كه يخرده گرماي جهنم بخوره بهش، كه گرم شه. دوباره بعد از چند روز ميان مي‌پرسند: خوب اوضاع چطوره؟

    ميگه: والله همه‌چي خوبه، ولي هنوز يه ذره سوز مياد! ميگن بابا تو اصلا" لياقت بهشت رو نداري، ميندازنش تو جهنم! بعد از چند روز ميان، مي‌پرسند: خوب بالاخره گرم شدي؟ ميگه: والله اينجا بهتره، ولي هنوز هم يه ذره سوز مياد! شاكي مي‌شند ميندازنش طبقه هفتم جهنم، تو مركز آتيش. چند روز مي‌گذره‌ ، ميان بهش سر بزنن ببينيند اوضاع احوالش چطوره. تا درو باز مي‌كنند، غضنفر داد ميزنه: ‌داداش اون درو ببند،‌ يخ كرديم .


    غضنفر عاشق مي شه روي در خونش مي نويسه بزودي در اين محل جشن عروسي برگزار مي شود.


    دو تا ماشين با هم تصادف مي‌كنند. افسر مياد و مي‌پرسه: كدومتون مقصر بوديد؟ غضنفر ميگه: والله من خواب بودم، نديدم از ايشون بپرسيد .


    غضنفر داشت دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم .


    قزويني ها به توالت ميگن زورخونه


    از يه بسيجيه مي پرسن : دو خط موازي چيه ؟ ميگه : دو خط موازي دو خطي هستند که هيچ گاه بهم نميرسن ، مگر به دستور مقام معظم رهبري!


    يه روز يه ياروكفتر بازه ميشنوه تو قزوين كفتري هستش كه با يه بال پرواز ميكنه ميره و اونو ميخره ميبره شهر ، خودشون ولي ميبينه كفتره بادو بال پرواز ميكنه شاكي ميشه برميگرده قزوين پيش فروشندش ميگه عوضي ، اين كه درست پرواز ميكنه !!! يارو ميگه بالام جان اينجا گزوينه و اين كفترم از ترس كونش يه بالشو ، ميگيره در كونش و پرواز ميكنه .


    به یارو ميگن يك جمله بگو توش 6 تا بيل داشته باشه ميگه: والا نميدانم هابيل با بيل قابيلو كشت يا قابيل با بيل هابيلو كشت


    يه روز يه غضنفر تو جوي اب تف ميكنه... ميدو دنبالش تاپاش رو روش بزاره


    يه روز غضنفر به زنش ميگه بيا هر پنجشنبه بريم پيتزايي بعد زنش ميگه نه پنجشنبه ديره بيا هر دوشنبه بريم


    غضنفر به زنش میگه سه تا حیوون رو نا ببر که با حرف خ شروع بشه میگه خودت خواهرت خدا بیامرز مادرت


    يارو تو قزوين بوده پولش افتاده بوده زمين....ولي دولا نميشده برش داره ، يه پيرمرده مياد بهش ميگه بالام جان را پولتو بر نميداري...؟؟ يارو ميگه: بابا اينجا قزوينه...خطرناكه...پيرمرده ميگه: نه بابا اين حرفا ماله قديمه...اينجا عوض شده. يارو ميگه راستي؟؟؟پير مرده ميگه: آره بابا

    يارو تا دولا ميشه پولشو برداره پيرمرد ..................يارو شاکي ميشه ميگه:مرتيكه عوضي مگه نگفتي اينجا عوض شده... اين كارا ماله قديمه؟؟؟؟ پير مرد ميگه: خوب بالام جان منم ماله قديمم ديگ

     


    http://www.javakhafan.7p.com/ http://www.krishda.blogfa.com/

    +نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,ساعت9:32 بعد از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

     

    چندنفرمیخواستند به پیک نیک بروند که همشون بالای 18 سال داشتند.تهرانی گفت:ماشینش بامن .رشتی گفت:ماهی کبابش با من.یزدی گفت:من هم برایتان قطاب میاورم. اصفهانی گفت:حالا که هر کدامتان چیزی می اورید من هم داداشم را می اورم.


     


    2 تا نی‌نی پیش هم خوابیده بودن، پسره از دختره پرسید تو دختری یا پسر، دختره گفت نمیدونم، پسره گفت: پس بزار ببینم، رفت زیر پتو و اومد بیرون، گفت تو دختری. دختره گفت از کجا فهمیدی، پسره گفت آخه جورابات صورتیه ...



    یه بالای 18 سالی پاش دردمی کرده یه آسپرین می اندازه تو جورابش


     


    یک ساده لوح که طبیعتاً بالای 18 سال داشت یه روز سرد زمستون می بینه که یه اسب از دهنش داره بخار در می یادمی ره جلوتر و می گه جل الخالق ! پس اون اسب بخاری که می گن اینه؟؟!!


     


    یک ساده لوح دیگه که طبیعتاً اون هم بالای 18 سال داشته توی کیوسک تلفن بوده بیرون میاد ازش می پرسن سالمه؟؟ میگه آره سالمه فقط آفتابه نداره.


     



     


     


     


    مردی که بالای 18 سال داشت در خانه‌ای می‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب می‌کند. پسر کاسه‌ای پر از آب آورده، به دست مرد می‌دهد.ناگهان کاسه از دست مرد می‌افتد و می‌شکند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهی می‌کند. پسرک هم برای اینکه دل او را به دست آورد می‌گوید: عیب نداره، به بابام می‌گم یه کاسه دیگه واسه سگمون بخره


     


    یه روز یه مورچه هه میره تو چایی یه خسیس بالای 18 سالی مورچه هه رو درمیاره و میگه: زودباش، هرچی چایی خوردی تف کن!


     


    یه روز دو نفر که اینبار فقط دومیشون بالای 18سال داشت به بیمارستان میرسونن که هردو 10% سوختگی و 90% کوفتگی داشتند. از اولی می پرسن: چی شده؟ چرا این جوری شده ای؟


    جواب میده: چون که وقتی آتیش گرفتم، با بیل خاموشش کردن!


    بعد از دومی می پرسن: تو چت شده؟


    دومیه جواب میده: آتیش کنج دیوار بود؛ خواستم از روش بپرم!


     


    یه نفر که 48 سال از 18 سالگیش میگذشت چون دندوناش طلا بوده هر شب تو گاوصندوق می خوابیده!


     


    دوتا غضنفر که اتفاقاً هر دوتاشون بالای 18 سال داشتند تصمیم میگیرن فارسی صحبت کنن اولی میگه پاشو دومی نمیپاشم اولی جواب میده نگو نمیپاشم بگو پاشیده نمی شوم


     


    از ساده لوح +18ای می پرسن حموم چند بخشه می گه 2 بخش . زنونه مردونه .


     


    یه ساده لوح ؛ که امکان نداره زیر 18 سال باشه سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره. همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه. عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. غضنفر دلش میسوزه، میگه باشه. یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه. باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم میگه باشه. بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز. یه دفعه ساده لوحه تفنگ رو میذاره روشقیقه یارو میگه: هوی! فکر نکن من نمیفهمم، کم کم داری فرار میکنیها!

    +نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,ساعت9:22 بعد از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:54 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    خداوندا...

    من از تنهائی و برگ ريزان پائيز من از سردی سرمای زمستان
    من از تنهائی و دنيای بی تو می ترسم

    خداوندا..

    من از دوستان بی مقدار من از همرهان بی احساس
    من از نارفيقيهای اين دنيا می ترسم

    خداوندا..

    من از احساس بيهوده بودن ؛ من از چون حباب آب بودن
    من از ماندن چون مرداب می ترسم


    خداوندا...
    من از مرگ محبت من از اعدام احساس به دست دوستان دور يا نزديک می ترسم

    خداوند...

    من از ماندن می ترسم خداوندا من از رفتن می ترسم...
    خداوندا...

    من از خود نيز می ترسم ...

    خداوندا... پناهم ده

    م.ن

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

     

    م.ن

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

     

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

     

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    کاش میشد۰۰۰

    م.ن

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    مرگ من روزی فرا خواهد رسید

    در بهاری روشن از امواج نور

    در زمستانی غبار الود و دور

    یا خزانی خالی از فریاد و شور

    مرگ من روزی فرا خواهد رسید

    روزی از این تلخ و شیرین روزها

    روز پوچی همچو روزان دگر

    سایه ای ز امروزها، دیروزها !

     

    دیدگانم همچو دالانهای تار

    گونه هایم همچو مرمرهای سرد

    ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

    من تهی خواهم شد از فریاد درد

    می خزند ارام روی دفترم

    دستهایم فارغ از افسون شعر

    یاد می ارم که در دستان من

    روزگاری شعله می زد خون شعر

    خاک می خواند مرا هر دم به خویش

    می رسند از ره که در خاکم نهند

    اه شاید عاشقانم نیمه شب

    گل بروی گور غمناکم نهند

    بعد من ناگه به یکسو می روند

    پرده های تیره ی دنیای من

    چشمهای ناشناسی می خزند

    روی کاغذها و دفترهای من

    در اتاق کوچکم پا می نهد

    بعد من با یاد من بیگانه ای

    در بر ایینه می ماند به جای

    تار مویی، نقش دستی، شانه ای

    می رهم از خویش و می مانم ز خویش

    هر چه بر جا مانده ویران می شود

    روح من چون بادبان قایقی

    در افقها دور و پنهان می شود

    می شتابند از پی هم بی شکیب

    روزها و هفته ها و ماه ها

    چشم تو در انتظار نامه ای

    خیره می ماند بچشم راهها

    لیک دیگر پیکر سرد مرا

    می فشارد خاک دامنگیر خاک

    بی تو، دور از ضربه های قلب تو

    قلب من می پوسد انجا زیر خاک

    بعد ها نام مرا باران و باد

    نرم می شویند از رخسار سنگ

    گور من گمنام می ماند به راه

    فارغ از افسانه های نام و ننگ

    م.ن

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    See full size imageبه خاطر کدوم گناه اینطوری باید عذاب بکشم ...... خسته شدم........ به کی بگم ........

    از این زندگی ...... از این ادما ...... از همه ...... دلم میخواد برم ..... برم یه جای دور .... یه جایی که هیچ کس نباشه ...... تنهای تنها ....... جایی که حرف ادما با دلشون فرقی نداشته باشه ...... جایی که دروغ نباشه ...... تا کی باید زخم حرفای نا حقشون و بشنوم و هیچی نگم ...... چرا اگه حقیقت و بگم همه میگن دروغ ....... اخه خداااا خسته شدم ...... دلم میخواد بخوابم ...... یه خواب طولانی ..... دلم میخواد به هیچ کس و هیچ چیز فکر نکنم ...... دلم میخواد اونطور که میخوام زندگی کنم ...... ااااااخه مگه جرمه ....... ااااااااه ....... دلم یه زندگی راحت میخواد ...... بدون خیال ...... بدون وهم ...... بدون ترس از فردا ....... بدون اندوه دیروز ....... دلم میخواد از اینجا برم ....... برای همیشه ....... روحم ازادی میخواد ...... یه ازادی مطلق ....... دلم مرگ میخواد ....... یه مرگ راحت ........ دیگه طاقت ندارم ...... میخوام روحمو واسه همیشه ازاد کنم ....... اااخ دیگه وقتشه ...... باید رفت ....... اینجا جای من نیست ..... باید از این دنیای پر از فریب و نیرنگ رفت ....... این دنیا با همه چیزش مال خودتون ....... وقت ازادی ....... اااااااازااااااادی ....... خداحافظ زندگی ....... برای همیشه ....... خداحافظ

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    برو...

    خسته شدم!

    ديگه پاهام ناي رفتن نداره، خسته شدم!

    تك تك سلول هاي بدنم دارن فرياد ميزنن،هوار مي كن!

    خسته شدن! ازم ميخوان همينجا بشينم و فقط نگاه كنم!

    انقدر همه چي زود و سريع ميگذره كه گذر زمان از دستم در رفته!

    انقدر آدما زود از كنارم رد ميشن كه ديگه هيچكس رو نميشناسم!

    پير شدم و همه جوون موندم... از دست رفتم و كسي دستم رو نگرفت... فرياد زدم و كسي نشنيد

    اه... چه قدر همه چيز ساكت و ثابت و ساكن و بي توجه ست! چه قدر زندگي بي تفاوت از كنار مرگ عبور ميكنه...

    آخ اگه يه نگاه به هم بندازن!... كاش مرگ مثل يه ليوان آب بود كه هر موقع مي خواستي دستتو دراز ميكردي و يه جرعه ميخوردي

    آخ كه چه قد تشنه م........

    م.ن

     

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    فرشته ی من هیچ وقت تنهام نذار

    م.ن

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:45 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |








    درد و دل

    به وبلاگ من خوش آمدید در واقع اینجا کلبه خرابه عاشقان است منتظر قدومتان هستیم .






    نويسندگان
    سپیده





    آثار تاريخي يك عاشق
    مرداد 1391
    تير 1391
    خرداد 1391
    ارديبهشت 1391
    فروردين 1391
    اسفند 1390
    بهمن 1390






    دوستان عاشق تنها

    استخدام
    دلباخته
    کاش یکم بارون بگیره
    یادداشتهای یک دانشجوی فناوری اطلاعات
    جالب و خواندنی
    آموزش حرفه ای فتوشاپ
    کلبه
    ناگفته های جنسی بین زن ومرد
    موزیک
    عاشقانه1
    عاشقانه ها
    بیا تو حالشو ببر +18
    غوغاي عشق در دفتر عشق
    پشه
    کلبه عشق
    شاپرک عاشق
    وب سایت تخصصی انروید
    منتظران و یاوران حضرت مهدی ( عج )
    انتظار باران
    !!! عاشیقیزم
    امام زمان (عج الله) وبلاگ دومم
    جغرافیای کوچک من
    نازترین
    زیباترین عکس های ایرانی


    تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس mylove01.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.












    دوستان عاشق







    وضعیت من در یاهو






    آمار وب
    كاربران آنلاين: 19
    تعداد بازديدها: 2000
    RSS





    طراح قالب:
    نازترین قالب های وبلاگ







    موزیک و سایر امکانات


    نظرتان راجع به وبلاگ عاشقانه چیست؟

    بسیار عالی
    عالی
    خوب
    متوسط
    بد
    جای کار دارد



    آمار وبلاگ:

    بازدید امروز : 51
    بازدید دیروز : 101
    بازدید هفته : 473
    بازدید ماه : 247
    بازدید کل : 9604
    تعداد مطالب : 128
    تعداد نظرات : 372
    تعداد آنلاین : 6


    ساعت


    دریافت كد ساعت

    W
    e
    l
    c
    o
    m
    e
    T
    o
    M
    y
    W
    e
    b
    l
    o
    g

    كد تغيير شكل موس



    دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
    دریافت کد جملات دکتر شریعتی





    عشق، افسر زندگي و سعادت جاوداني است.
    دریافت کد جملات عاشقانه



    كدهای جاوا وبلاگ
    W
    e
    l
    c
    o
    m
    e
    T
    o
    M
    y
    W
    e
    b
    l
    o
    g






    کد پرواز پروانه






    كد تغيير شكل موس


    <-PollName->

    <-PollItems->


    I
    L
    O
    V
    E
    Y
    U
    E

    كد تغيير شكل موس



    I
    L
    O
    V
    E
    Y
    U
    E


    دریافت کد بارش ستاره از بالای وبلاگ


    مرجع وبلاگ نویسان جوانغضنفر رفت پيش چشم پزشك. تا وارد شد دكتر گفت: اوه اوه اوه، چقدر چشمات سرخ شده. غضنفر پرسيد: ببينم دكتر، درد هم ميكنه؟ !

    SusaWebTools
    Susa Web Toolsامام علی(ع) می فرمایند : حرص، تکبر و حسادت انگیزه‌های فرو رفتن در گناهان است. ✮ نهج البلاغه حکمت ۳۷۱

    SusaWebTools

    * معرفي این صفحه به يك دوست!
    نام دوست:
    *ايميل دوست:
    نام شما:
    ايميل شما:

    دریافت کد معرفی












    I LOVE YOU












    [+] نوشته شده توسط سپیده در 22 | 61 نظر |







    به وبلاگ من خوش آمدید.










    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 18 | 43 نظر |







    سلام دوستان عزیز منتظر نظرات و پیشنهادات شما خوبان هستیم.....






    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 21 | 26 نظر |


















    آنکـــــــــس که میگفت دوستــــــــــــم دارد،عاشقی

    نبود که به شـــــــــــــتتتوق





    من آمده باشد رهگـــــــــــــــــذری بود که روی

    برگ های خشـــــــــــــک

    پاییــــــــــــــــز




    راه میرفت،صدای خش خش برگها همان آوازی بودکه من



    گــــــــــــــــمان میکردم میگوید:دوستت دارم






    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 11 | يك نظر |












    اگه میخواید بدونید که واقـعا به چه کاری علاقه ی واقعی

    دارید این کارو انجام بدید: فرض کنید که 24 ساعت دیگه

    می خواید از دنیا برید با این فرض که تمام کارهاتون مثل

    عبادت , حلالیت و ... تو یک ساعت انجام بشه دوست

    دارید تو 23 ساعت باقی مونده چیکار کنید؟؟؟


    این همون علاقه ی واقعی شماست که اگه بهش بها

    بدید حتما جواب خوبی خواهید گرفت.



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 11 | نظر بدهید |







    پیله









    ما کــــــه باورداریـــــــــم روزی

    پــــــــــروانه



    میشــــــــویم پس



    بگـــــذارروزگــــارتامیــــتواند پیله



    کنـــــــــــد!








    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 14 | نظر بدهید |







    حقیقت زندگی




    و بالاخره خواهی فهمید که :

    همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.

    یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.

    قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.

    مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.

    و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | 2 نظر |







    رابطه روز تولد و شخصیت شما









    روانشناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن






    چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که






    نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است.



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | يك نظر |







    غم بی کسی هایم






    وقتی دلــــم گــرفته تمام واژه های دلتنگی به



    یکباره در ذهنم صف می بندندو ناباورانه هیچ یک از آنها



    برای قلب شکســــــــته ام تسلی بخش نیست انگار که



    تمام واژه ها گنگ وبی معنـــــــــا شده اند و من در این



    دیار فقط سرگردانم دیشب بود که با خدا دعوایم شد از



    سر عجز وناتوانی سرش داد کشیدم که مگر زور است



    نمیخواهم قهرمان داستان هایت باشم ,نمیخواهم با



    ناکامی ها وغم وغصه وحسرتهایی که برایم تعیین کردی



    دست و پنجـــه نرم کنــــــم به من چه که دوســــت



    داری داستان هایت زیبا باشند پس دل من چه میشود



    درست است که در بی کسی وتنهــــــــــــــــــــــــایی



    غـــــــــرق شده ام اما این دلیل خوبی برای ادامه این



    غم نامه نیست میخواهم بروم از این دیار خسته شدم



    حتی به کوله بارم هم نگاه نمیکنم آخر می دانم



    درونش چیست هیچ است هیچ است هیچ......



    قبلا که نیت رفتن کرده بودم قصد داشتم کوله بارم را



    ببندم اما حال که میبینم اوضاع چنین است بغضم را فرو



    میخورم ودست خالی از این دیار میروم











    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | 2 نظر |







    خدایا











    خدایـا :



    دمت گرم که بعد از گرونی دلار و تحریم



    هنوز با ۵٠ تومان صدقه ٧۰ نوع بلا رو دفع میکنی



    خوشحالم که تحریم بر تو اثـر نذاشته !







    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | يك نظر |







    طنز-خانواده مفید









    اگه دخترا نبودن کی یه ساعت جلوی اینه وامیستاد ؟



    اگه دخترا نبودن پسرا به کی متلک می گفتن ؟



    اگه دخترا نبودن کی به مامان جون کمک می کرد ؟



    اگه دخترا نبودن پسرا صبح تا شب با کی حرف می زدن؟



    اگه دخترا نبودن کی درس می خوند ؟ (هههههههههه)



    اگه دخترا نبودن کی نازمی کرد ؟



    اگه دخترا نبودن کی از سوسک می ترسید ؟





    اگه دخترا نبودن کی خودشو واسه پسرا لوس می کرد ؟



    اگه دخترا نبودن کی خواهرشوهرمی شد ؟



    اگه دخترا نبودن جراحان پلاستیک ، دماغ کیوعمل می کردن ؟



    اگه دخترا نبودن کی عزیز بابا بود ؟



    ا

    اگه دخترا نبودن کی مانتوی تنگ می پوشید ؟



    اگه باباها نبودن کی به دخترا می گفت : روسریتو بکش جلو؟



    اگه باباها نبودن کی به پسرا پول تو جیبی میداد ؟






    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 14 | يك نظر |







    زندگی






    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 10 | نظر بدهید |







    سادگی








    ساده لباس بپوش !ساده راه برو



    اما در برخور با دیگران ساده نباش



    زیرا سادگی ات را نشانه میگیرند



    برای در هم شکستن غــــــــرورت





    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | 3 نظر |







    شخصیت شناسی بارنگ











    اگر از این رنگ متنفرید می‌تواند نشانگر این موضوع باشد که...












    قرمز:


    بسیار دلواپس و ناامید هستید شاید هم از خستگی و ضعف جسمی رنج می‌برید .امکان دارد که در روابط جنسی و حتی در موقعیت اجتماعی شکست خورده باشید.

    مشکل واقعیتان این است که همیشه دنبال هدف های بزرگ و غیر عملی می‌روید و وقتی هم که شکست می‌خورید در لاک خود فرو می روید.اگر به دنبال زندگی معمولی باشید باید این موضوع را همیشه به خاطر داشته باشید که اگر معیار موفقیت ثروت باشد پس ثروتمندان می‌بایست خوشبخت ترین ادم ها باشند که نیستند.












    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 22 | نظر بدهید |







    ارزشمنترین کلمات






    ♦ عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.


    ♦ بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.


    ♦ سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.


    ♦ خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.



    ♦ بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.




    ♦ با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.












    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 15 | 5 نظر |







    زن




    زن کودکی است که با اندک تبــــــــــــــسم خنـــــــدان و

    با کمتــــــــــــــــرین بی مهری گریان می شود


    وقتی یه زن نظـــــــــر شما رو میپرسه


    در واقع نمیخـــواد نظرتون رو بدونه



    فقط میخواد نظر خودش رو با


    یه صدای مردوونه هم


    بشــــنونه !
















    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 18 | نظر بدهید |







    تنها









    حالا که دست هایت چتر نمی شوند







    حالا که نگاهت ستاره نمی بارد








    حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم








    از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم






    تا آوار تنهایی بر سرت نریزد




    و آرامش خیالت ، ‌خیس اشک هایم نشود





    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 15 | 3 نظر |







    گفتمش





    گفتمش بی تو دلم میمیرد


    گفت با خاطره ها خلوت کن

    گفتمش خنده به لب میمیرد

    گفت با خون جگر عادت کن

    گفتمش با که دلم خوش باشد

    گفت غم را به دلت دعوت کن





    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 12 | 2 نظر |







    خواستن توانستن است






    هر کجا می بینم نوشته





    " خواستن توانستن است "





    آتش میگیرم ...








    یعنی او نخواست که نشد !!!
















    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | يك نظر |







    توصیف زندگی


    ای زندگی باور مــــــکن دیگر ترا باور کـــــــــــنم



    این عمـــــر باقیمانده را در راه تو پرپر کنــــــــــــم





    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 18 | 5 نظر |























    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 18 | 2 نظر |







    دوستت دارم





    قبل از اینكه به كسی بگی دوستت دارم



    خوب فكراتوبكن چون شاید چراغی در دلش روشن كنی كه



    خاموش كردنش به خاموش شدن او بیانجامد.....



    خوابیده بودم ,کابوس می دیدم , از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم... افسوس ...

    یادم رفته بود که از نبودت به خواب پناه برده بودم







    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 12 | 5 نظر |







    مرده شور
















    امروز يک مرده شور را ديدم انچنان زيبا مي شست که لکه اي هم باقي نمي ماند اما نمي دانم چرا پدرم از او خوشش نمي ايد ...






    ومدام گريه مي کند و مادرم نيز نفرينش... او که مرد خوبي است، من دوستش دارم فقط کاش ناخن هايش را ميگرفت تمام بدنم را زخم کرد ...



    دير يا زود همه خاطره ايم



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 1 | 9 نظر |







    باران



    بـاران کـه می بـارد دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود

    راه مــــــی افـتـــــــــــــــــــــــــــم ...

    بـدون ِ چـتـــــــــــــــــــر ...

    من بـغض می کنــــم

    آسمـان گـریـه










    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 10 | نظر بدهید |







    اس ام اس ماه مبارک رمضان ۱۳۹۱



    اس ام اس ماه مبارک رمضان ۱۳۹۱





    آمد رمضان و عید با ماست / قفل آمد و آن کلید با ماست

    آمد رمضان به خدمت دل / و آن کس که دل آفرید با ماست

    فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک

    .





    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 8 | 3 نظر |







    چگونه میتوانید گونه هایی سفت و برجسته داشته باشید!


    چگونه میتوانید گونه هایی سفت و برجسته داشته باشید!



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 19 | 2 نظر |











    خواص درمانی رنگ‌ها



    نفوذ رنگ‌ها و تاثیر آنها روی بدن انسان به طرق گوناگون ثابت شده است. پژوهش‌های مختلفی در موردعلل ترجیح

    یک رنگ به رنگ دیگر، آثار رنگ‌ها بر ذهن آدمی ایجاد شادی یا

    افسردگی در آنها و تعادل فکری و جسمی، انجام

    شده است.



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 10 | 2 نظر |







    داستان پند آموز و زیبا از “بیل گیتس”






    از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟

    گفت: بله فقط یک نفر.





    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | 3 نظر |










    درگذرگاه زمان


    خیمه شب بازی دهر


    باهمه تلخی و شیرینی خود می گذرد


    عشق ها می میرند


    رنگ ها رنگ دگر می گیرند


    و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ


    دست ناخورده به جای می مانند...



    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | يك نظر |







    خدا



    خدا...

    کمی هم به فکر بی طاقتی من باش!

    درهای حکمت ت را

    این بار،

    کمی آهسته تر

    ببند...








    ادامه مطلب

    [+] نوشته شده توسط سپیده در 22 | 3 نظر |




    صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد 

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:13 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    ان کـه می بـارد دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود

    راه مــــــی افـتـــــــــــــــــــــــــــم ...

    بـدون ِ چـتـــــــــــــــــــر ...

    من بـغض می کنــــم

    آسمـان گـریـه






     

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:12 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    خواص درمانی رنگ‌ها



    نفوذ رنگ‌ها و تاثیر آنها روی بدن انسان به طرق گوناگون ثابت شده است. پژوهش‌های مختلفی در موردعلل ترجیح

    یک رنگ به رنگ دیگر، آثار رنگ‌ها بر ذهن آدمی ایجاد شادی یا

    افسردگی در آنها و تعادل فکری و جسمی، انجام

    شده است 

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:12 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:56 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    خونده و عربه و رشتيه سوار هواپيماي لوفتانزا بودن، موقع نهاركه ميشه، يه مهماندار خوشگل براشون غذا مياره. دختره وقتي ميخواسته غذا رو بذاره جلوي آخونده، سينه هاش معلوم ميشه، آخونده ميگه:‌ خدايا به راه راست هدايتش كن!  نوبت كشيدن غذاي عربه ميشه ، عربه هم پستوناشو ميبينه، ميگه: خدايا راست شده تو هدايتش كن!! نوبت رشتيه كه ميشه،‌ باز سينه هاي خانم پيدا ميشه، ميگه: خدايا تو راستش كن من هدايتش ميكنم

     

    بچهه داشته با اتوبوسش بازي ميكرده، هي ميگفته:‌ قام قام... ايستگاه اول، كونيا درجلو، جنده‌ها در عقب! ...قام قام... ايستگاه دوم، جاكشا در جلو،‌كس‌كشا در عقب!! مامانش شاكي ميشه،‌ ميگه بي ادب اين چيزا چيه ميگي؟! يقه بچهه  رو ميگيره ميبره تو انباري زندانيش ميكنه. بعد از سه ساعت مياد بهش ميگه: آدم شدي؟! بچه ميگه:‌ آره، ميگه: خوب حالا برو مثل بچه آدم بازي كن. بچه هم ميره اتوبوسش رو بر ميداره ميگه:‌... قام قام...ايستگاه سوم، زن قحبه‌ها در جلو، مادرقحبه‌ها در عقب...اون جاكش‌هايي هم كه ميگن چرا اتوبوس سه ساعت تاخير داره، برن ازون زنيكه جنده‌اي كه تو آشپزخونه واستاده بپرسن!!!

    خانم معلمه سر كلاس از يه بچه تخسه مي پرسه:‌ اگه سه تا گنجشك سر يه شاخه درخت نشسته باشن،‌ بعد ما يكيشون رو با تير بزنيم، چند تا گنجشك رو درخت ميمونه؟ بچهه ميگه:‌ هيچي! معلمه ميگه: نخير دو تا ميمونه. بچهه ميگه: خوب اون دو تا هم از صداي تير فرار ميكنن ديگه.‌ معلمه يكم فكر ميكنه، ميگه: جوابت درست نبود ولي از طرز فكرت خوشم اومد! بعد شاگرده ميگه:‌ خانم حالا ما يه سوال بپرسيم؟! معلمه ميگه :‌ بپرس. پسره‌ ميگه: اگه سه تا خانم تو خيابون بستني بخورن، اولي گاز بزنه، ‌دومي ليس بزنه و سومي ميك بزنه، كدومشون ازدواج كرده؟! معلمه يكم فكر ميكنه، ميگه:‌ خوب معلومه،‌ سومي! بچهه ميگه:‌ نه...جوابتون درست نبود.  اوني كه حلقه دستشه ازدواج كرده، ولي از طرز فكرت خوشم اومد!!!(

    به تركه ميگن يه جمله بگو توش كير باشه، ميگه: كس ننت

    يه روز يه زن 13قلو داشته 9ماه ميشه ولي بچه هاش به دنيا نمي ان ميره دكتروبا نگراني ميگه اقاي دكتر چرا من بچه هام به دنيا نمي ان نكنه كه من اصلا"حامله نيستم دكتره ميگه خيلي خوب حالا بورو اونجاتا معاينه ات بكنم وقتي كه سونوگرافي ميكنه توي مانيتور ميبينه كه از 13 تا بچه 12 تا دخترهست و1نفر انها پسر و پسره دستش رو گذاشته بودرو شكم مامان و مي گفت جون داداش چي اگه بزارم كسي لخت از اينجا بره بيرون

     

    لره سوار اسانسور میشه میگه به سلامتی اقایان را ننده صلوات

    قزوینی میره میره نماز جماعت وقتی همه میرن سجده میگه

    منو این همه خوشبختی محاله

     

    تركه ميره زن اسراييلي ميگيره به نشانه اعتراض سر عقد حاضر نميشه

     

     

    تركه با دختره تو ماشين بوده بسيجيه ميگه صيغه اي يا عقدي

    ميگه جندس نقدي

     

     

    كرده رو ميفرستن جهنم ميبينن بعد يه هفته همه رو قاچاقي كرده بهشت

     

     

    خونه تركه دزد ميزنه تركه ميره مسجدو ميزنه به خدا ميگه تا نگي كيه منم اينارو

    پس نميدم

     

    تركه عاشق خدا ميشه يه مسجد ميكشه كه از توش يه تير رد شده

     

    قزويني ميره اخوند ميشه ميگن اين چه كار زشتي بود كردي ميگه شنيدم

    همه به اخوندا پشت كردن

     

    تركه رو با يه جنده بسيجي ها ميگرن بسيجيه به جنده ميگه خواهر سوار شو . تركه ميگه

    خواهرته خاك تو سرت جندس.

     

    از علي دايي مي پرسن تيم عربستان با شما جوانمردانه بازي كردن يا نه؟

    ميگه والا ما هرچي فوش ميداديم اونا قران ميخوندن

     

    رشتيه با رتبه 120000 دانشگاه تهرن قبول ميشه ميگن چه طوري قبول شدي

    ميگه از سهميه 7 پدر شهيد استفاده كردم

    مامور سر شماری ميره در خونه رشتيه واسه آمار در ميزنه خانم درو باز ميکنه مآموره ضمن معرفی خودش سوالاتشو مطرح ميکنه . خانم ميگه والله شوهرم که ۸ سال پيش عمرشو داد به شما من موندم و ۳ تا بچه ۲ ؛ ۴ ؛ و ۶ ساله مأموره باتعجب ميگه اگه شوهرت ۸ سال پيش مرده تو چه جوری بچه های ۲ ؛ ۴ ؛ ۶ ساله ......... زنه رشتيه ميگه بابا تو چقد خنگی شوهرم مرده خودم که نمردم

    يه نفر تو کوچه به رشتی سلام ميکنه رشتيه با عصبانييت ميگه : سلام بی سلام خانم مرد

    ترکه هر جا ميره واسه کار بهش ميگن برو يه ضامن معتبر بيار . ميره مشهد تو حرم امام رضا ضريح رو ميچسپه و با التماس ميگه يا امام رضا تو ضامن آهو که شدی بيا و ضامن خر هم بشو

    يک پسره سيگاری داشته تو پارک می‌رفته چشمش به يک دختری ميفته ميره بهش ميگه: خانوم ميشه يه بوسه به من بديه تا با آتش اون سيگارم رو روشنش کنم. دختره هم که خيلی حاضر جواب بوده ميگه من به تو لب نميدم تا کونت بسوزه با آتش اون سيگارت رو روشنش کنی.

     

    صدات رسا و گوش نوازه. عطرت ديوانه كننده ولي آرامش بخشه. وقتي تو مياي من آروم مي گيرم. نگرانم كه كسي تو رو نفهمه و حس نكنه... اي گووووووووززز...

    عربه ميره امام رضا دعا ميكنه يا امام رضا يه تويوتا بهم بده چهار پنج بار اين حفو تكرار كرد لره هم از اون طرف مي گفت يا امام رضا يه هزارتوماني بهم بده چندين بار تكرار كرد عربه عصباني ميشه مگه ولك اين هزارتومان بگير بزار هواسش به ما باشه

    به يه لر ميگن چرا زنبور ها اينقدر گل مي خورن؟ ميگه ولله حتما درمازبانشون ضعيفه

    به تركه مي گن :شما همتون اين قدر ساده ايد

    ميگه : نه مدل راه راه مونم تو آفريقاست

     

    تر كه با دوست دخترش ميره بيرون يه دفه پدر دختره از راه ميرسه

     مي گه: شما چه غلطي مي كنين. تر كه مي گه : به تو چه مربوطه خواهرمه

     

     تركه چراغ جادو پيدا ميكنه بعد از اينكه غولش در اومد  به تركه گفت يه آرزو كن
    تر كه مي گه خليج فارس و آسفالت كن غوله مي گه سخته يه آرزو ي ديگه كن
    تر كه ميگه من و آدم كن  غوله مي گه ولش ميرم همون خليج فارس و آسفالت كنم

     

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:52 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    غضنفرخودشو میمالیده به سپر ماشین! میگن که چی کار میکنی بابا,میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم!


    به غضنفر میگن نامزدی مثل چی میمونه میگه مثل اینه که بابات برات دوچرخه بخره نذاره سوار شی


    غضنفر می ره پیش اخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. غضنفر
    میگه ولی من خوندم … شد


    غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی


    از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع


    دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور



    به غضنفر میگن تو شهر شما چند ماه از سال سرده ؟

    میگه : 14 ماه!!!

    میگن : یه سال که 12 ماه بیشتر نیست!

    میگه : آخه تا 2 ماه بعد از فروردین هم تو شهر ما سرده!!!


    غضنفر میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه:شما شغلتون چیه؟ غضنفر میگه:قازی!باباهه حال میکنه، میگه: کدوم شعبه؟ غضنفر میگه:ایلده ایران قاز!!!


    به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!


    غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد.

    غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچه‌ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی...

    به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش رو بده به ما؟

    غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم...

    به غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو...

    غضنفر می ره مسابقه رو خوانی قرآن .. سوره "بنی اسراییل" بهش می خوره انصراف می ده.


    یه روز آشغالی میاد دم خونه غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم.

    دعای غضنفر بعد از نماز: خدایا! مواظب خودت باش!

    نویسنده : خواهران غریب ; ساعت ٩:۳٩ ‎ب.ظ ; ۱۳۸۸/۱٢/٩

    + جک

    • به ترکه میگن: از مسافرت چی آوردی؟ ترکه میگه: تشریف
    • ترکه میره مانور از هواپیما می پره چترش باز نمی شه . میگه خدا رحم کرد مانور بود!!!
    • ترکه میره ته استخر تا میاد بالا میگه کاشی کاره عجب نفسی داشته!!!
    • امام جمعه اردبیل در خطبه های نماز جمعه خوشحالی خود را از اینکه آمریکا هیچ مدالی در بازیهای آسیایی کسب نکرد اعلام کرد ...!!!!
    • ترکه با نامزدش میره کافی شاپ : گارسون میاد میگه چی میل دارید براتون بیارم
    • دختره میگه ۲ تا کافه گلاسه لطفا. ترکه با عجله میگه ۲ تا هم واسه من بیارین
    • جورج بوش گفته بطور حتم ۳ نقطه از قم هدف حمله موشکی ما قرار خواهد گرفت............لره میگه: چرت میگه چون قم ۲ تا نقطه بیشتر نداره....ترکه میگه جفتتون زر میزنید چون "گم" اصلا نقطه نداره
    • ترکه یه آخوندو می بینه بهش میگه: خدا وکیلی یعنی سرت اینهمه درد می کنه
    • ترکه می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!
    • یه روز یه ترکه داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم
    • ترکه می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله
    • یه صندلی بوده که هرکس روش میشسته و دروغ میگفته بادکنک بالای سرش میترکیده اصفهانیه میشینه میگه مافکر میکنیم آدمای ولخرجی هستیم بادکنک میترکه رشتیه میشینه میگه ما فکر میکنیم که آدمای با غیرتی هستیم بادکنک میترکه ترکه میشینه میگه ما فکر میکنیم... بادکنک میترکه
    • به ترکه میگن تو پیامبرا به کدومشون ارادات بیشتری داری؟ میگه حضرت سوج میگن : حضرت سوج نداریم که ؟ میگه : خودم دیدم پشت یه ماشین نوشته بود یا سوج
    • ترکه اسم نویسی میکنه واسه موبایل... میگه : خدا کنه نوکیا در بیاد
    • ترکه شب عروسیش نمیدونه به زنش چی بگه ...میگه خانوادت میدونن تو اینجایی؟؟
    • جسد 20 نفر از ترکهایی که پیاده از جزیره کیش به سمت حرم مطهر امام به راه افتاده بودند امروز در سواحل خلیج فارس کشف شد
    • ترکه به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می بینتش ، می گه بردیش؟ ترکه می گه : آره . تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما
    • ترکه یه چک سفید امضا پیدا میکنه جلو مبلغش مینویسه" خدا تومن" میبره میده به بانک. بعد میبینن ترکه داره کیسه کیسه پول از بانک میبره بیرون ، میرن ببینن چه جوریه که بهش پول دادن میبینن رئیس بانکه لر بوده
    • یه روز یه ترکه یه 20 تومنی پیدا میکنه که وسطش سوراخ بوده .. میگه : ای بابا ، اینم از شانس من وسطش گوشه نداره
    • به ترکه میگن یه جمله بساز که توش آب باشه . میگه : لوله
    • یه ترکه یه تیکه یخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ طرف میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!
    • ترکه به یه تیمسار میرسه میگه شما سربازی؟ طرف که میبینه یارو ترکه می گه آره. میگه پس ..... میخوری لباس تیمسار میپوشی
    • ترکه رفته بود امریکا وقتی برگشت, ازش پرسیدن اونجا مشکل زبان نداشتی گفت من نه ولی امریکایها همشون مشکل زبان داشتن


     

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:49 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت …
    دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت …
    حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد …
    زخم داشت و ننالید…
    گریه کرد ؛ اما اشک نریخت …
    حکایت من ؛ حکایت داستان عشقی ست که فرهادش!

    عاشق شیرین نیست!!!

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    ساراماگو به خاطر رمان « کوری » نوبل ۹۸ را گرفت. وقتی داشتند با او مصاحبه می کردند گفت من بزرگ ترین چیزها را از مادربزرگم یاد گرفته ام که سواد خواندن و نوشتن نداشت . مادربزرگم می گفت « زندگی چقدر خوب است اما حیف که باید مرد »

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    یه مرد حتی اگه چهار تا استخون پوسیده هم باشه ...
    گاهی میشه تکیه گاهت ,
    گاهی سایه سرت , گاه انگیزه زندگیت ,
    ممکنه بشه همه وجودت .
    اصلا مگه میشه بدون مرد زندگی کرد ؟!!!
    مگه میشه پدر نداشت ؟! قید برادر رو زد ؟!
    ... بدون عشق زندگی کرد ؟!!!
    فقط کافیه یه مرد , مرد باشه ...
    میشی بیخیال دنیا ,
    اصلا اون میشه همه ی دنیات !!!!

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    فکر کردی چی ننه؟ کسی از مردن ما ناراحت میشه؟ نه ننه سه دفه که آفتاب بیفته لب این دیفال و سه دفه که اذون مغربو بگن، همه یادشون میره ما کی بودیم و واسه چی مردیم، همون جوری که ما یادمون رفته
    این دوره زمونه کسی حوصله قصه شنفتن نداره..............................

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    دروغ بگو ؛ تا باورت کنند....!! آب زیر کاه باش ؛ تا بهت اعتماد کنند....!! بی غیرت باش ؛ تا آزادی حس کنند ....!! خیانت هایشان را نبین ؛ تا آرام باشند ....!! کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!! هرچه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ....!! اگر ساده ای ؛ اگر راست گویی ؛ اگر باوفایی .... اگر با غیرتی ! اگر یک رنگی .... همیشه تنهایی ... !!! همیشه تنها ....

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    عاطفه:تو زن داري؟
    علي:نه بابا زنمون كوجا بود
    عاطفه:نامزد داري ؟
    علي:نگرفتم تا حالا
    عاطفه:يعني تا حالا عاشق نشدي ؟
    علي:اه نه بابا نه قربونت بيگير بخواب عشق كدوُمه اه انگُولكمُون نكن نذار ياد اون چيز هايي كه نداريم بيوفتيم
    مذهبتو شكر، هر چي خورده بوديم پريد
    اَه ما كجاييم تو كجايي بابا اه،...اي گور پدرت دايي ببين چه آشي واسمون پختي پاك خودمونم داريم ميريم گَرو....

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |

    آدم باید یکی رو داشته باشه ساعت دو نصفه شب بهش اس بزنه بگه دلم گرفته...
    اونم بگه قربون دلت برم...
    دارید همچی کسی رو...؟؟

    +نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت10:36 قبل از ظهرتوسط حسن کهنسال0018 | |